وقتِ عاشقی




0

2672

روح‌الله زینلی- فصل‌نامه فرهنگی اجتماعی ژرفای آفتاب

چکیده:

یکی از بارزترین نمودهای عمل به فرمایش پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله مبنی بر پیروی از قرآن و سنت را می‌توان در گفته‌های امام محمد باقر علیه‌السلام یافت. با نگاه به انبوهی از روایاتی که از آن حضرت نقل شده، می‌توان گفت موضوعات مختلف قرآنی و از جمله تفسیر آن حجم زیادی از این روایات را به خود اختصاص داده است.

این روایات را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد:

روایاتی که درباره قرآن سخن می‌گویند، روایات تفسیری، روایات تأویلی، روایاتی که قرآن را معیار سنجش معرفی می کنند، روایاتی که به قرآن استدلال شده است و روایات دعایی.

طرح مسئله

قرآن‌کریم و روایات معصومین علیه‌السلام که از سوی پیامبر اکرم، به عنوان دو تکیه‌گاه و ثقل به مسلمانان معرفی شده‌اند؛ می‌باید در کنار یکدیگر مورد توجه قرار گیرند، چون‌که بی‌توجهی به هر کدام، بی‌اعتنایی به فرمان پیامبر است که خطایی بزرگ به شمار می‌رود و فهمی ناقص از دین را نیز در بر خواهد داشت. این همراهی نمودهایی متعدد می‌تواند داشته باشد که یکی از آشکارترین‌های آن را می‌توان در بیانات امامان معصوم علیه‌السلام به تماشا نشست.

روایات رسیده از امام محمد باقر علیه‌السلام که بخش عمده‌ای از میراث روایی شیعه را شکل می‌دهد؛ بخشی از این بیانات است که از جایگاهی ویژه برخوردار است. از انبوه روایات برجای مانده از آن حضرت بخش قابل توجهی قرآنی است. قرآنی‌بودن این روایات به این معناست که در آن‌ها یا قرآن موضوع سخن است و به دیگر سخن این‌که در روایات یا مباحث برون قرآنی مطرح شده و یا از مباحث درون قرآنی سخن گفته شده است. خود آن حضرت در اشاره به این مطلب، فرمود: هنگامی که در موضوعی سخن می‌گویم؛ می‌توانید مستند قرآنی آن را نیز از من بپرسید.

از این رو می‌توان گفت در سخنان امام محمد باقر علیه‌السلام، همراهی قرآن و عترت، به کامل‌ترین صورت انجام گرفته است.

روایات آن حضرت در باره قرآن را در یک بخش‌بندی می‌توان به چند گروه تقسیم نمود:

  • روایاتی که درباره قرآن سخن می‌گویند و موضوع آن‌ها قرآن است.
  • روایاتی که به تفسیر قرآن اختصاص یافته‌اند.
  • روایاتی که به تاویل قرآن پرداخته‌اند.
  • روایاتی که قرآن را معیاری برای سنجش سخنان و دیدگاه‌ها معرفی می‌کنند.
  • روایاتی که در آن‌ها به اساس و مبنای قرآنی اشاره شده و به قرآن استدلال گردیده است.
  • روایاتی که در آن‌ها دعاهایی بر اساس آیات قرآنی بیان شده است.

لازم به توضیح است که این تقسیم‌بندی بر اساس رویکرد استقرایی تنظیم شده است. از این رو ممکن است با تغییر رویکرد و یا ملاک‌های بخش‌بندی، تعداد موارد تغییر یابند. در این مجال به اختصار برای هر کدام از موارد یاد شده توضیحات و نمونه‌هایی بیان خواهد شد.

۱-  روایاتی که موضوع آن‌ها قرآن است.

این بخش از روایات نیز به چند گروه قابل تقسیم می‌باشند:

الف : روایاتی که ویژگی‌های قرآن را بیان می‌دارند. امام باقر علیه‌السلام در گفتاری، قرآن‌کریم را به چهار بخش تقسیم کرده، می‌فرماید: یک چهارم قرآن درباره ماست، یک چهارم آن درباره دشمنان ماست، یک چهارم آن به بیان سنت‌ها و مثل‌ها اختصاص یافته است و یک چهارم آن نیز به احکام و واجبات پرداخته است.

ایشان در بیانی دیگر به ویژگی‌های کلی قرآن و سوره‌های آن اشاره کرده‌اند و به صورت مفصل درباره ویژگی‌های ملکوتی قرآن‌کریم سخن گفته‌اند.

ب : روایاتی که درباره بایستگی‌ها و لوازم فهم قرآن سخن می‌گویند. امام باقر، در اشاره به فهم درست قرآن آن را فقط به امامان معصوم علیه‌السلام و اوصیاء ایشان ممکن دانسته است.

این مساله نشان‌دهنده میزان اهمیت فهم قرآن‌کریم و سختی دست یافتن به معنای ظاهر و باطن آن است. نهی از تفسیر به رای از جمله این بایستگی‌هاست که حضرت به آن اشاره کرده، می‌فرماید: آن‌چه را که می‌دانید یا نمی‌دانید، بگویید خدا داناتر است گاه فردی آیه‌ای را به غلط تفسیر می‌کند و معنایی را می‌گوید که دورتر از فاصله زمین تا آسمان با معنای اصلی آیه است.

آن حضرت در سخنی دیگر فرمود: چیزی مانند تفسیر آیات قرآن از عقل انسان‌ها دورتر نیست. آیه‌ای ممکن است اولش درباره چیزی وسطش در زمینه‌ای دیگر و آخرش درباره موضوعی دیگر باشد. امام برای این مطلب آیه تطهیر را مثال آورد و آن را قرائت فرمود.

ج : روایاتی که در آن‌ها پیرامون آداب قرائت و ثواب آن سخن گفته شده است. حضرت در بیانی پندآموز، قاریان قرآن را به سه دسته تقسیم کرده، می‌فرماید: گروهی برای بهره‌گیری‌های دنیوی، قرآن را قرائت می‌کنند، برخی نیز هر چند به ظاهر قرآن می‌خوانند، اما در عمل حریم آن را می‌شکنند و گروه سوم کسانی هستند که قرآن را مرهمی بر دردهای خود می‌دانند، با تلاوت آن شب‌ها را سحر می‌کنند و روزها از آن سیراب می‌شوند، به حرمت ایشان است که خداوند بلاها را دور می‌گرداند و باران را فرو می‌ریزد.

روایاتی که از آن حضرت درباره ثواب قرائت قرآن نقل شده است، دو گونه است. برخی به طور کلی به بیان ثواب قرائت سوره‌ای خاص اختصاص یافته است. این روایات از این نوع است که آن حضرت فرمود که آیه‌الکرسی را یک‌بار بخواند، خداوند هزار امر ناخوشایند دنیوی را از او باز می‌دارد که فقر ساده‌ترین آن‌هاست و هزار امر ناخوشایند اخروی را هم از او باز می‌دارد که عذاب قبر، ساده‌ترین آن‌هاست.

۲-  روایات تفسیری

بخش قابل توجهی از روایات قرآنی که از امام باقر، نقل شده به تفسیر آیات قرآن اختصاص یافته است. با تفحصی که به عمل آمده از میان تمام سوره‌های قرآن، برخی آیات در بیش از ۹۵ سوره در این روایات مورد توجه قرار گرفته‌اند و درباره آن‌ها مطالب تفسیری مطرح شده است. این روایات را نیز می‌توان بر اساس موضوعات آن‌ها به چند بخش تقسیم نمود.

الف : بخشی از این روایات که به تفسیر آیات قرآن پرداخته اند، مباحث تاریخی را بازگو کرده‌اند، مانند: آن‌چه امام محمد باقر در پاسخ به پرسش زراره از آیه شریفه اتعجل فیها من یفسد فیها و یسفک الدما» فرمودند که درباره خلقت آدم و ماجرای هبوط ایشان و نیز بیان چگونگی سنت‌شدن سعی بین صفا و مروه می‌باشد.

ب : بخشی از این روایات، روایاتی هستند که به تفسیر آیات اعتقادی پرداخته‌اند مانند این روایت که امام باقر، در مورد برداشت نادرست برخی شامیان از آیه لیس کمثله شی‌ء و هوالسمیع‌البصیر» خطاب به جابر، فرمود: ای جابر همانا خداوند تبارک و تعالی شبیه و همانندی ندارد برتر از اوصاف وصف‌کنندگان است و عظیم‌تر از اوهام، توهم‌کنندگان است و از چشم نگاه‌کنندگان پوشیده است.

ج : بخشی از روایات، روایاتی است که به بیان احکام فقهی آیات قرآن‌کریم پرداخته‌اند، روایت زراره از جمله این روایات است که می‌گوید: از امام باقر، درباره آیه ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجد الحرام» پرسیدم حضرت فرمود: این برای اهل مکه است که تمتع ندارند و عمره هم بر آن‌ها نیست. گفتم حد آن چه مقدار است؟ فرمود: ۴۸ میل از نواحی مکه .

در روایتی دیگر نیز زراره از آن حضرت درباره نمازهای واجب و نام آن‌ها در نماز پرسید. امام با استفاده از آیه اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق الیل» می‌فرماید: دلوک یعنی هنگام زوال خورشید یعنی بین زوال تا نصف شب چهار نماز خوانده می‌شود که نام آن‌ها و وقت‌شان معین شده است.

چنان که پیداست امام باقر، در این روایات فرمایشات خویش را به آیات قرآن مستند کرده‌ است که نشان از تسلط ایشان به آیات قرآن‌‌کریم است.

۳-  روایات تاویل قرآن

از دیدگاه امام محمد باقر، قرآن دارای ظاهر و باطن است. جابر بن یزید جعفی، می‌گوید: از تفسیر آیه‌ای از قرآن را از آن حضرت پرسیدم. امام جوابی دادند بعدها که دوباره در مورد همان آیه پرسیدم چیز دیگری فرمود علت تفاوت را پرسیدم، فرمود: ای جابر براستی قرآن دارای باطنی است و برای باطن آن نیز باطنی و دارای ظاهری است و برای ظاهر آن نیز ظاهری است. این گونه است که روایات نیز متعددند. نکته حائز اهمیت در این باره این است که بیش‌تر این تاویل‌ها در عرصه امام‌شناسی و اثبات جانشینی امام علی و اهل بیت علیه‌السلام صورت گرفته است. برای نمونه به چند مورد اشاره می‌کنیم، امام در بیان معنای باطنی آیه الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» می‌فرماید منظور از کفر به ایمان در آمده‌اند؛ این است که به ولایت علی بن ابی طالب علیه‌السلام در آمده‌اند.

همچنین در تاویل آیه و لئن قتلتم فی سبیل‌الله او متم لمغفره من‌الله و رحمه خیر مما یجمعون» فرمود آیا می‌دانید راه خدا چیست؟ راه خدا علی و ذریه او هستند هر که بر ولایت علی علیه‌السلام کشته شود، در راه خدا کشته شده است و هر که بر این ولایت بمیرد؛ در راه خدا مرده است.

در روایتی دیگر جابر از آیه افکلما جاء کم رسول بما لا تهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم و فریقا تقتلون» پرسید و امام در پاسخ فرمود: این مثل موسی و رسولان بعد از اوست که خداوند برای امت محمد، به کار برده است. یعنی اگر محمد با چیزی که خوشایند شما نیست، به نزد شما آمد، یعنی ولایت علی علیه‌السلام پس گروهی از آل محمد آن را تکذیب کردید و گروهی هم با ایشان قتال نمودید. امام فرمود، این تفسیر باطنی این آیه است.

۴-  قرآن؛ معیار سنجش

بخشی از روایاتی که از امام باقر نقل شده، آن دسته از روایاتی هستند که در آن‌ها قرآن به عنوان معیار سنجش دیگر بیانات دینی معرف شده است. از آن حضرت روایت شده است که فرمود از غیر خداوند معنا و همدمی نخواهید که در این صورت مومن نخواهید بود. همانا هر سبب و نسب و قرابتی و بدعت و شبهه‌ای از بین خواهد رفت، مگر آن‌که به وسیله قرآن‌کریم ثابت شده باشد.

آن حضرت به نقل از امام علی علیه‌السلام، فرمود : برای هر حقی، حقیقتی است و بر هر ثوابی نوری، پس آن‌چه موافق کتاب خداست؛ به آن عمل کنید و آن‌چه مخالف آن است؛ وانهید.

۵-  استدلال بر مبنای قرآن

در روایات رسیده از امام باقر، روایاتی وجود دارد که مبنای دیدگاه‌های آن حضرت قرار گرفته است. برخی از این روایات در احتجاجات و مناظرات آن حضرت به کار رفته‌اند و برخی در بیان دیگر موضوعات به کار رفته‌اند. این سخن امام که در پاسخ به شبهه‌ای در آیه و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی اضل سبیل» فرمود: آن کس که آفرینش آسمان و زمین آمد و شد روز و شب گردش افلاک و نشانه‌های حیرت‌انگیز خداوند او را به وجود موجودی برتر از همه این مخلوقات راهنمایی نکند در آخرت نیز همین گونه خواهد بود.

در نمونه‌ای دیگر از حضرت نقل شده است که فرمود، خداوند متعال به مومنان سه ویژگی عطا فرموده است عزت در دنیا، رستگاری در آخرت و هیبت و ترس در دل ظالمان. سپس حضرت با اشاره به آیه و لله العزه و لرسوله و للمومنین و لکن المنافقین لا یعملون و آیه قد افلح المومنون» منشاء کلام‌شان را معین کردند.

حضرت در بیانی دیگر با استدلال به آیه قل ان کنتم تحبون‌الله فاتعبونی یحبیکم‌الله و یغفرلکم ذنوبکم و الله غفور رحیم»، فرمود: آیا دین جز حب و بغض چیزی دیگر است؟

آن حضرت در پاسخ به پرسشی درباره این‌که آیا قرائت قرآن بهتر است یا دعا؟ فرمود: دعا بهتر است و سپس به آیه قل ما یعبوا بکم ربی لو لا دعاوکم» استدلال کرد.

۶-  جنبه قرآنی دعا

برخی از روایات رسیده از امام محمد باقر علیه‌السلام، آن دسته از روایاتی هستند که به جنبه دعای آیات قرآن اشاره دارد. مانند این‌که آن حضرت فرمود: کسی که در سوره ص را بخواند؛ خداوند خیر دنیا و آخرت را نصیبش می‌گرداند و نیز فرمود هنگامی که عزم سفر کردید، دو رکعت نماز گذارید و در رکعت نخست بعد از حمد سوره الرحمن و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را بخوانید.

در برخی از روایات نیز در متن دعا از آیات قرآن‌کریم، استفاده شده است. مانند روایتی که امام از پیامبر اکرم، نقل کرده که فرمود: هنگامی که خواستید بر مرکب سوار شوید، بعد از ستایش خدا بگویید سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین»

آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: هنگامی که خواستید در جایی بنشینید این آیه را بخوانید و قل رب انزلنی منزلاً مبارکا و انت خیر المنزلین»

سخن پایانی

آن‌چه در این نوشته آمد، تنها بخشی کوچک از فرمایشات امام محمد باقر است که در آن‌ها قرآن‌کریم نقش اساسی دارد، بی‌شک بررسی تمام موارد نیازمند مجالی وسیع‌تر است تا همراهی عینی قرآن و اهل بیت علیه‌السلام هر چه بیش‌تر نشان داده شود که خود مهر تایید بر حقانیت اندیشه و سیره امامان معصوم علیه‌السلام می‌باشد.



دستاوردها

چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در کشور همراه با دستاوردهای فراوانی در حوزه‌های مختلف بوده که حوزه قرآن یکی از مهمترین این حوزه‌هاست.

به گزارش ایسنا، موارد ذیل از جمله مهمترین دستاوردهای حوزه قرآن در چهل سالگی انقلاب اسلامی است:

  • انقلاب اسلامی قرآن را از حاشیه و مجالس ختم به عرصه زندگی و از ساحت فردی به ساحت اجتماعی کشاند.
  • انقلاب اسلامی قرآن را از کنج خانه ها به عرصه جهانی آورد
  • عینیت یافتن قرآن در عرصه ت دشمن را به قرآن سوزی واداشت.
  • ایران تنها کشوری است که قانون اساسی آن بر مبنای قرآن است.
  • جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که شرط رهبری در آن قابلیت تفسیر قرآن کریم است.
  • بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تنها در ایران قریب 200 میلیون نسخه قرآن کریم طبع و نشر شده است.
  • جمهوری اسلامی علمدار جریان ترجمه و تفسیر در جهان است
  •  انقلاب اسلامی قرآن را پر تیراژ ترین کتاب جهان کرد.
  • انقلاب اسلامی با بازگشت به قرآن مایه عزت مسلمین شد.
  • پیشرفت های جمهوری اسلامی پس از انقلاب اسلامی در سایه توجه به مفاهیم و آموزه های قرآنی است
  • تأسیس رادیو قرآن، تأسیس شبکه تلویزیونی قرآن و ایجاد حداقل 400 سایت قرآنی از برکات توجه انقلاب اسلامی به قرآن است.
  • احداث دارالقرآن در مراکز استان‌ها و شهرهای بزرگ.
  • راه‌اندازی صدها موسسه قرآنی از دستاورهای حوزه تعلیم و تربیت است.
  • تأسیس دانشگاه قرآن و دانشکده‌های قرآنی از برکات انقلاب اسلامی است.
  • بزرگترین و پردامنه‌ترین تفسیر قرآن تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی تألیف شد.
  • پرمخاطب ترین سریال‌های تلویزیونی در جهان اسلام را صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر اساس قصص قرآن ساخت.
  • به برکت انقلاب اسلامی مسابقات بین المللی قرآن در ایران تأسیس و به بزرگترین رویداد قرآنی جهان تبدیل شد.
  • عطش فهم قرآن در اثر پیروزی انقلاب اسلامی ترجمه قرآن به 130 زبان زنده دنیا را موجب شد.
  • راه اندازی نمایشگاه سالانه بین المللی قرآن کریم پدیده و منحصر به فرد جهانی و مولود انقلاب اسلامی است.
  • پس از انقلاب تاکنون 37 هزار عنوان کتاب قرآنی چاپ و نشر شده است.
  • حفظ قرآن که پیش از انقلاب پدیده‌ای بسیار نادر و استثنایی بود، امروز امری رایج شد و ده‌ها هزار نفر را در بر می گیرد.
  • ایران اسلامی تنها کشوری است که قوانین آن از جهت انطباق با قرآن کنترل می شود و قوانین مغایر قرآن لغو می شود.
  • روخوانی جمعی چندین میلیونی قرآن کریم در ماه رمضان پدیده منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران است.
  • انقلاب اسلامی پرچمدار تشکیل حاکمیت بر مبنای قرآن کریم است.
  • بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی توجه جدی به قرآن است.
  • مبنای آرمان‌های انقلاب قرآن است.
  • قرآن در جوامع اسلامی و ایران قبل از انقلاب در عرض بوده، ولی پس از انقلاب اسلامی قرآن فرا نهاد و در راس امور است. امری راهبردی است.
  • فعالیت های قرآنی را همه کشورهای اسلامی دارند، گسترش فرهنگ قرآنی خاص جمهوری اسلامی است. (ت ها ؛ روح قوانین، آرمان‌های انقلاب، مبتنی برقرآن است)
  • انقلاب اسلامی قرآن را مردمی کرده و به داخل جامعه و زندگی مردم برده است. (رشد جدی موسسات مردمی و فعالیت های مردمی)
  • انقلاب اسلامی، با عبور از مقدمات و فاز ظاهری فعالیت‌های قرآنی (روخوانی، چاپ قرآن و.)، اصالت را به تدبر و مفاهیم و عمل و رفتار قرآنی داد.
  • قرآن و رهبری قرآنی عامل جدی وحدت بین شیعه و سنی در سطح ملی و جهانی است.
  • بیداری اسلامی منبعث از پیام قرآنی انقلاب اسلامی است.

انتهای پیام



روش حفظ قرآن

قرآنافراد بسیاری هستند که به حفظ قرآن علاقه مندند اما شاید به سبب دسترسی نداشتن به یک استاد یا نداشتن یک برنامه ی منظم و قابل اجرا تا کنون نتوانسته اند به این توفیق بسیار سفارش شده دست یابند. ما در اینجا روشی ساده و  قابل اجرا برای همه که وقت زیادی هم نمی گیرد را برای علاقه مندان توضیح می دهیم.

لازم به ذکر است این روش با نام حفظ ماندگار را سالهاست با شاگردان کلاس های خودم اجرا کرده ایم و الحمدلله نتایج رضایت بخش بوده است.

این روش در صورت توانایی فرد در روانخوانی قرآن مجید روزانه حداکثر دو ساعت ونیم  تا سه ساعت وقت لازم دارد که به شرح زیر است:

حفظ: هر شب 20تا 30 دقیقه

بیست درس: هر شب پس از حفظ حدود 20تا 30 دقیقه

سه درس: 5 دقیقه صبح،5دقیقه ظهر، 5 دقیقه غروب.

یک پانزدهم حفظ: در صورت حافظ کل بودن حدود 70تا 90 دقیقه.

یک جزء روخوانی:30تا60دقیقه.

حفظ ماندگار

1-مرحله ی حفظ

قرآن آموز باید هر شب  یک سوم یک صفحه ی 15 خطی با خط عثمان طه را با معنی(معنی در اندازه ی فهم آیه) حفظ کند.

البته قرآن آموز پس از اتمام جزء سوم در صورت روان شدن در حفظ می تواند شبی نیم صفحه و پس از پایان جزء هفتم باز هم در صورت تشخیص استاد و روانی در حفظ می تواند شبی یک صفحه حفظ کند.البته آفت کار حفظ عجله برای زودتر حافظ کل شدن می باشد. رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

2-مرحله ی تثبیت

قرآن آموز باید هر شش ساعت سه درس آخر خود را بصورت حفظی مرور کند.این عمل تا 72 ساعت باید ادامه یابد.برای راحتی فرد می تواند پس از نماز صبح،پس از نماز ظهر و پس از نماز مغرب سه درس آخرخود را حفظی بخواند. و همچنین در هنگام مرور بیست درس که شب ها پس از مرحله ی حفظ انجام می شود باز آن سه درس مرور خواهد شد.مثال: اگر کسی شبی یک صفحه حفظ می کند و مثلا امشب صفحه ی 45 را حفظ کرده ،سه  درس او می شود صفحه ی43 وصفحه ی44 و صفحه ی45.

3- مرحله ی تسلط( بیست  درس)

قرآن آموز باید تا بیست و یک شب ، هر شب پس از حفظ قسمت جدید ، بیست و یک  قسمت آخر حفظ شده را بصورت حفظی مرور کند و پس از آن سه

قسمت آخرحفظ  کرده را یکبار روخوانی کند.( برای رفع اشتباهات احتمالی)

مثال: اگر فرد روزی یک صفحه حفظ می کند و مثلا امشب صفحه ی 45 را حفظ کرده است؛

بیست درس او می شود صفحه ی 25 تا صفحه ی 45 که بیست و یک صفحه می باشد. و سه قسمت آخرش می شود صفحات 43،44،45

4- مرحله ی ماندگاری

قرآن آموز باید هر روز یک پانزدهم محفوظات خود را حفظی مرور کند.

مثلا اگر کسی 45 صفحه حفظ کرده باید روزی 3=15تقسیم بر45 سه صفحه حفظی بخواند و اگر کسی 300 صفحه حفظ کرده باید روزی 20=15تقسیم بر300 بیست صفحه حفظی بخواند.و این کار باید همواره ادامه یابد و پس از پایان حفظ کل هم همواره ادامه داشته باشد.

5- روخوانی

هر کس می خواهد با این روش حفظ را شروع کند باید از همان روز اول بدون توجه به میزان محفوظات روزی یک جزء رو خوانی کند.در واقع هر ماه یک ختم روخوانی قرآن داشته باشد تا ذهنش برای حفظ آمادگی بیشتری پیدا کند.

البته نقش استاد و حضور مرتب در کلاس را نباید کم دانست. معمولا افرادی که حفظ را شروع می کنند اگر کلاس را کنار بگذارند کم کم حفظ را هم  کنار می گذارند.در ضمن در هیچ یک از مراحل حفظ نباید نظم از بین برود و مثلا فرد دو روز حفظ کند و یک روز نکند بلکه کار همواره باید مرتب و بدون قطع شدن ادامه یابد.

آخرین توصیه:پیشنهاد می کنم هر شب فقط 3

خط حفظ کنید و هرگز برای حافظ کل شدن عجله نکنید و بدانید که ان شاء الله صابران حافظ می شوند.

برای کسب اطلاعات بیشتر و  شرکت در کلاس های غیرحضوری حفظ قرآن کریم می توانید به پایگاه اینترنتی حفظ تلفنی به نشانی http://hefzetelephoni.ir مراجعه کنید.

 

 

برنامه کامل حفظ قرآن ؛ بخش اول

برنامه کامل حفظ قرآن ؛ بخش دوم

برنامه کامل حفظ قرآن ؛ بخش سوم



jqk quran 29در تمام 114 سورۀ قرآن کریم آیاتی دربارۀ عظمت قرآن این سرچشمۀ همۀ علوم و کتاب اخلاق و عرفان و فقه و قرآن آمده است که خیلی از آیات چند بار تکرار شده است و تکرار آیه نشانۀ اهمیت آن است اما برای رعایت اختصار در این بخش به همین چند آیه اکتفا می کنیم .
  1- ذلک االکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین » (بقره ،1) ؛ این کتابی است که شکی آن نیست و راهنمای متقین است .

  2- و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتو بسورة من مثله وادعو شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین » (بقره ،23) ؛ و اگر دربارۀ کتابی که بر بندۀ خود فرستاره ایم شک دارید ، یک سوره مانند آن بیاورد و تمام گواهان خود را به غیر از خدا برای این کار دعوت کنید و اگر راست می گویید که قرآن کتاب آسمانی نیست .
 3- تلک آیات الله نتلوها علیک بالحق و انک لمن المرسلین » (بقره ، 252) ؛ این آیات خداست که براستی برای تو می خوانیم و همانا تو البته از جملۀ پیامبران مرسل می باشی .
 4- نزل علیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه و انزل التوراة و الانجیل * من قبل هدی للناس و انزل الفرقان » (آل عمران ، 3و4) ؛ خدایی که قرآن را به سوی تو براستی فرستاده که دلیل راستی کتب آسمانی پیش از او باشد و قبل از قرآن تورات و انجیل را فرستاد *. برای هدایت مردم و کتابی که به طور کامل جداکنندۀ حق از باطل است ( قرآن ) را فرستاد .
 5- هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین » (آل عمران ، 138)  ؛ این (کتاب خدا و آیات مذکور) حجت و بیانی است برای عموم مردم و راهنما و پند برای پرهیزکاران .
 6- افلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا » (نساء ، 82) ؛ آیا در قرآن (از روی فکر و تامل) نمی نگرند (که این کتاب بدون تردید از سوی خداست) و اگر از سوی غیر خدا بود در آن اختلاف بسیاری می یافتید .
 7- قد جاء کم من الله نور و کتاب مبین » (مائده ،15) ؛ همانا از جانب خدا نوری و کتابی روشن برای شما آمده است .
 8- و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ » (انعام ،19) ؛ این قرآن بر من وحی شده تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها می رسد (پند و اندرز دهم) و (از مخالفت با فرمان خدا) بترسانم .
 9- و هذا کتاب انزلناه مبارک مصدق الذی بین یدیه » (انعام ،92) ؛ و این (قرآن) کتابی است که  ما فرستادیم پر برکت که آنچه را پیش از آن آمده است تصدیق می کند .
10- و هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه و اتقوا لعلکم ترحمون » (انعام ،155) ؛ و این کتابی است که ما آن را با برکت و خیر بسیارفرو فرستادیم پس از آن پیروی کنید و پرهیزکار باشید که رحمت و لطف الهی شامل حال شما گردد .
11- کتاب انزل الیک فلاتکن فی صدرک حرج منه لتنذر به و ذکری للمومنین » (اعراف ،2) ؛ (ای رسول ما) کتابی بزرگ برای تو نازل شد پس دلتنگ و رنجیده خاطر (از انکار مردم) مباش تا مردم را به آیات عذابش بترسانی و اهل ایمان را به بشارتش یادآور شوی .
12- هذا بصائرمن ربکم و هدی و رحمة لقوم یومنون » (اعراف ،203) ؛ این (آیات قرآن) مایۀ بصیرت است از جانب پروردگار شما و هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان می آورند .
13- تنزیلا ممن خلق الارض و السماوات العی » (طه ،4) ؛ این کتاب (قرآن) فرستادۀ کسی است که زمین و آسمانهای بلند را آفرید .
14- و انک لتلقی القرآن من لدن حکیم علیم » (نمل ،6) ؛ (ای رسول ما) آیات قرآن عظیم از جانب خدای دانای حکیم به توسط وحی بر تو نازل می شود .
15- بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم » (عنکبوت ،49) ؛ بلکه این قرآن آیات روشن الهی است در لوح سینۀ آنان که نور خدا علم و دانش یافتند .
16- ام یقولون افتراه قل فاتو بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین » (یونس ،38) ؛ آیا کافران می گویند قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است (ای رسول ما) بگو اگر راست می گویید یک سوره همانند آن بیاورید و غیر از خدا هر کس را می توانید به یاری طلبید .
17- الر کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم الی صراط العزیز الحمید » (ابراهیم ،1) ؛ این قرآن کتابی است که بر تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از ظلمات (جهل و کفر) بیرون آری (با علم و ایمان) یه عالم نور برسانی و به راه خدای مقتدر و ستوده صفات راهنمایی کنی .
18- الر تلک آیات الکتاب المبین » (یوسف ،1) ؛ این است آیات کتاب الهی که حقایق را آشکار می سازد .
19- الر تلک آیات الکتاب و قرآن مبین » (حجر ،1) ؛ الر (اسرار این حروف نزد خدا و رسول) ، الر (اسرار این حروف نزد خدا و رسول است) ، این است آبات کتاب خدا و قرآنی که حقایق را آشکار می کند .
20- المر تلک آیات الکتاب و الذی انزل الیک من ربک الحق ولکن اکثر الناس لا یومنون » (رعد ،1) ؛ این است آیات کتاب خدا و قرآنی که به حق و راستی بر تو از جانب پروردگار نازل گردیده و لیکن اکثر مردم به آن ایمان نمی آورند .
21- و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و رحمة و بشری للمسلمین » (نحل ،89) ؛ و ما بر تو قرآن عظیم را فرستادیم تا حقیقت همه چیز را روشن کند و برای مسلمانان هدایت و رحمت و بشارت باشد .
22- ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم و یبشر المومنین الذین یعلمون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا » (اسراء ،1) ؛ همانا این قرآن مردم را به استوارترین طریقه هدایت می کند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب عظیم بشارت می دهد .
23- و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا تزید الظالمین الا خسارا » (اسراء ،82) ؛ و ما آنچه از قرآن فرستادیم شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمان است و (لیکن) کافران  را چیزی جز زیان نخواهد بود .
     24- و قرانا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنریلا » (اسراء ،106) ؛ و قرآن که آن را به صورت آیات جدا فرو فرستادیم تا به تدریج و به آهستگی آن را برای مردم فرو خوانی .
25- انا نحن نزلنا علیک القرآن تنزیلا » (دهر، 23) ؛ ای رسول محققا ما این قرآن عظیم الشان را برای تو فرستادیم .
26- و اذا قرات القرآن جعلنا بینک و بین الذین لا یومنون بالاخرة حجابا مستورا » (اسراء ،45) ؛ و چون تو قرآن تلاوت می کنی ما میان تو و آنها که ایمان ندارد پرده ای می افکنیم که آنها از فهم آن دور بمانند .
27- تنزیل من الرحمن الرحیم » (فصلت ،2) ؛ این قرآن تنزیل از جانب خدای بخشنده و مهربان است .
28- کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون » (فصلت ،3) ؛ قرآن کتابی است که آیات جامعش (حقایق و احکام الهی را) به زبان عربی فصیح برای دانشمندان مبین ساخته است .
29- ان الذین کفروا بالذکر لما جاءهم و انه لکتاب عزیز » (فصلت ،41) ؛ همانا آنانکه به این قرآن که برای هدایت آنان آمد کافر شدند (چقدر نادانند) در صورتی که این کتاب به حقیقت همان صاحب عزت (و معجز بزرگ) است .
30- لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید » (فصلت ،42) ؛ و هرگز از پیش وپس (آینده و گذشته حوادث عالم) این کتاب حق باطل نشود (و تا قیامت حکومت و حکومتش باقی است) زیرا قرآن فرستادۀ خدای مقتدر حکیم و ستوده صفات است .
31- لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله » ( ،21) ؛ اگر این قرآن عظیم الشان را بر کوه نازل می کردیم مشاهده می کردی که کوه از ترس خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می شد .
32- و انه لذکر لک و لقومک و سوف تسئلون » (زخرف ،44) ؛ و بدان که بر قرآن برای تو و مومنان پندآموز و یادآور تمام خواسته های الهی است و در قیامت از شما نسبت به مسئولیتی که در برابر قرآن داشتید سوال می شود .
33- ما فرطنا فی الکتاب من شی ء ثم الی ربهم یون » (انعام ،38) ؛ ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می گردند .
34- و ما کان هذا القرآن ان یفتری من دون الله ولکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لا ریب فیه من رب العالمین » (یونس ،37) ؛ و این قرآن عظیم نه بدان پایه از فصاحت و جامعیت است که کسی جز به وحی خدا تواند یافت لیکن علاوه بر آنکه به معجزۀ بر حق بودن خود گواه است سایر کتابهای آسمانی دیگر را نیز تصدیق می کند و کتاب و احکام الهی را به تفصیل بیان می کند که بی هیچ شک نازل از جانب خدای عالم است.



گروه فعالیت‌های قرآنی ـ علاقه‌مندان استان همدان می‌توانند برای شرکت در سومین جشنواره محصولات قرآنی کشور آثار خود را به دبیرخانه جشنواره که اداره‌کل تبلیغات اسلامی استان مازندران است، ارسال کنند.

سومین جشنواره محصولات قرآنی» برگزار می‌شود

به گزارش

ایکنا از همدان، به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، سومین جشنواره محصولات قرآنی کشور به همت سازمان دارالقرآن‌ الکریم و اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران برگزار می‌شود.
این جشنواره در رشته‌های مصحف شریف، کتب قرآنی، نشریات قرآنی، وب‌سایت، اپلیکیشن و شبکه‌های اجتماعی، نرم‌افزا‌رهای چندرسانه‌ای، ایده و طرح‌های قرآنی، فیلمنامه‌ و داستان‌های قرآنی و طراحی و تصویرگری برپا می‌شود.
آخرین مهلت ارسال آثار پانزدهم دی‌ماه سال جاری است،علاقه‌مندان استان همدان نیز برای حضور در این جشنواره می‌توانند آثار خود را به دبیرخانه جشنواره به نشانی صندوق پستی ۴۷۴-۴۷۱۳۵ اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران ارسال کنند.
اطلاعات بیشتر و آئین‌نامه جشنواره در پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان دارالقرآن الکریم به نشانی www.telavat.ir قابل مشاهده است.
انتهای پیام



قرآن کریم

 

مهجوریت قرآن در تدبر

مؤمنان راستین و پرهیزکاران واقعی، تلاوت را با تدبر همراه نموده و بدین سان از سفره رنگین الهی بهره مند می شوند. حضرت علیع» اشتیاق آنان را چنین توصیف می فرماید:پرهیزکاران در شب برپا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه می خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند و هرگاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند، و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنین افکن است.

قرآن کتاب تدبر است و اکتفا به تلاوت بدون تدبر، نمی تواند انسان را به اهداف قرآن رهنمون شود. دست یابی به گوهرهای ناب و ارزشمند اقیانوس، بدون غواصی و اندیشه ورزی ممکن نیست. اساساً قرآن کریم برای تدبر نازل شده است: کتب انزلنه الیک مبرک لیدبروا ءایته؛(ص/29) این کتابی است پربرکت که بر تو نازل کرده ایم تا در آیات آن تدبر کنند.»

تدبر و اندیشه در آیات قرآن راه شناخت و زمینه درک مفاهیم کتاب خدا را فراهم می سازد قرآن کریم به گونه ای نازل شده است که همگان بتوانند در آن تدبر نموده و از آن بهره مند شوند. و لقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مدکر؛ (قمر/ 22) ما قرآن را برای تذکر، آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود؟!»

قرآن، کسانی را که در آیات خدا تدبر نمی کنند مورد سرزنش قرار داده و می فرماید: افلا یتدبرون القرءان ام علی قلوب اقفالها؛ (محمد/23) آیا آن ها در قرآن تدبر نمی کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!»

قرآن کریم برای هدایت بشر نازل شده است و برای دست یابی به گنجینه های ارزشمند آن، باید خود را مخاطب آیات خدا قرار داد و درباره آن به تفکر و اندیشه پرداخت. امام علی(ع) می فرماید: الا لاخیر فی قرائه لاتدبر فیها؛ آگاه باشید، در قرائتی که تدبر و اندیشه نباشد خیری نیست.»

توجه بیش از حد به الفاظ و عبارات قرآن، تلاش برای به پایان رسانیدن سوره های قرآن، عدم اهتمام به درک آموزه های قرآن در هنگام تلاوت و بی توجهی به ترویج فرهنگ تدبر در مراکز علمی و آموزشی از نمونه های آشکار مهجوریت تدبر در قرآن می باشد.

 

مهجوریت قرآن در تفسیر

همان گونه که تلاوت و تدبر و. هدف غایی به حساب نمی آیند تفسیر قرآن نیز هدف نهایی محسوب نمی شود و آن چه اهمیت دارد این است که این مقدمات پیوند عملی ما را با قرآن برقرار سازند و ما را به ذی المقدمه که عمل به دستورات سازنده قرآن کریم می باشد سوق دهند.

انجام هر عملی نیازمند شناخت آن عمل است و بدون شناخت، دست یابی به عمل یا ممکن نیست یا کورکورانه است. قرآن کتاب زندگی و عمل است و قبل از عمل باید آن را شناخت، تفسیر قرآن شناخت ما را نسبت به آیات الهی افزایش داده و این نقش را می تواند به خوبی ایفا نماید.

پس از نزول قرآن از صدر اسلام تاکنون مفسران گرانقدر نسبت به تفسیر قرآن اهتمام ورزیده و قرآن کریم را تفسیر نمودند که بسیاری از کتب تفسیری از گذشتگان به دست ما رسیده است؛ اما در نگارش تفاسیر، همواره مقتضای زمان مورد توجه مفسران بوده است بنابراین ممکن است تفاسیری که در گذشته نوشته شده است در تمامی عرصه های زندگی، پاسخگوی امروز نباشد، با توجه به این که قرآن برای همه زمان ها نازل شده است و با درنظر گرفتن این که جهان همواره آبستن حوادث و تحولات جدیدی است؛ نگارش تفاسیر روز آمد توسط مفسران و علمای اسلام یک ضرورت انکارناپذیر است.

در نگارش تفاسیر، همواره مقتضای زمان مورد توجه مفسران بوده است بنابراین ممکن است تفاسیرگذشته در تمامی عرصه های زندگی، پاسخگوی امروز نباشد، با توجه به این که قرآن برای همه زمان ها نازل شده است و جهان همواره آبستن حوادث و تحولات جدیدی است؛ نگارش تفاسیر روز آمد توسط مفسران و علمای اسلام یک ضرورت انکارناپذیر است.

از نگارش تفاسیر که بگذریم رویکرد خواص و عوام نسبت به تفسیر قرآن در عصر حاضر، چندان رضایت بخش نبوده است.

اگر نگاهی به جامعه علمی امروز بیفکنیم خواهیم دید که هر چند تشکیل کلاس های تفسیر در برخی از مراکز علمی و برگزاری مسابقات تفسیر در سال های اخیر، گامی هرچند کوچک در ترویج فرهنگ تفسیر قرآن به شمار می آید، ولی با این مقدار فعالیت، به یقین نمی توان از قرآن مهجوریت زدایی نمود. تا زمانی که تفسیر قرآن در دانشگاه ها از جایگاه شایسته ای برخوردار نباشد، و تا وقتی که تفسیر قرآن در حوزه های علمیه به عنوان درس جنبی در کنار دروس اصلی قرار گرفته است، و تا وقتی که خطبا و سخنرانان تفسیر قرآن را سرلوحه سخنان خود قرار ندهند، تا هنگامی که تفسیر قرآن به عنوان کتاب درسی در نظام آموزش و پرورش جایگاهی نداشته باشد، و تا روزی که جلسات تفسیری همانند جلسات قرائت و آموزش قرآن فراگیر نشده است، نمی توان به وضع تفسیر قرآن در جامعه دلخوش بود.

 

تفسیر به رأی

از ظلم های نابخشودنی که برخی نسبت به قرآن روا داشته اند تفسیر به رأی است. بدون تردید با مطالعه چند کتاب

قرآن

 تفسیری نمی توان مفسر شد و آیات قرآن را تفسیر کرد. حضور در محضر قرآن باید با انگیزه شناخت مقاصد و اهداف آیات صورت پذیرد و از تحمیل عقاید بر آیات پرهیز شود. چنان چه در برداشت از آیات قرآن دقت لازم اعمال نشود، گرفتار شدن به عذاب تفسیر به رأی حتمی است.

درباره تفسیر به رأی احادیث فراوانی نقل شده است که این احادیث مردم را از تفسیر به رأی برحذر داشته است، جهت روشن شدن موضوع با رعایت اختصار به دو حدیث اشاره می نماییم:

شهید ثانی- زین الدین عاملی- در حدیثی از پیامبر(ص) نقل می کند: من از امت بعد از خودم بیشتر بر کسی خائف هستم که به قرآن روی آورد ولی نادرست تفسیر کند.»

حدیث دیگری ترمذی از ابن عباس و او از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند که حضرت فرمود: جز در مواردی که علم دارید، از نسبت دادن سخن به من بپرهیزید؛ زیرا هر کس از روی عمد دروغی را به من نسبت دهد جایگاه خویش را در آتش فراهم آورده و هرکس با نظر خود درباره قرآن سخن بگوید، جایگاه خویش را در آتش فراهم کرده است.»

درباره تفسیر به رأی دو نکته قابل توجه است: .1 این که گروهی، آیه ای از قرآن را بر دیدگاه یا عقیده و مرام ویژه خود تطبیق دهند، تا آن عقیده را توجیه نمایند و یا به گرایش های مخصوص خود سرپوش نهند و آنها را در قالب تعابیر ویژه ای بر عامه مردم تحمیل نمایند، این افراد درواقع به منظور به نتیجه رساندن اهدافشان از قرآن پلی ساخته و هیچ گاه در فکر تفسیر قرآن نبوده اند.

2- برای دست یابی به مقصود کلام پروردگار، ابزار و شیوه هایی وجود دارد که از جمله آن ها مراجعه به گفتار سلف (صحابه) و اطلاع یافتن بر مطالب رسیده از ایشان درباره آیات، بررسی اسباب نزول و شرایطی است که وجود آن ها در تفسیر ضروری است. نادیده گرفتن تمامی این ها و تنها بر فهم خود تکیه کردن، مخالف شیوه همه دانشمندان است هر کس استبداد به رأی بورزد هلاک خواهد شد و هر که نسبت دروغ به خدا دهد، از راه راست منحرف گردیده و به همین دلیل هرچند گاهی صواب گفته باشد، اشتباه کرده است؛ زیرا در انتخاب مسیر، خطا کرده و راهی جز راه راست را پیموده است.»

 

نقش اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن

اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان پاسداران دین و شریعت، پس از رسول گرامی اسلام(ص) نقش منحصر به فردی در تبیین آموزه های قرآن دارند. رسول اکرم(ص) خطاب به امیرالمؤمنین فرمود: ای علی(ع)! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و 9 فرزند حسین، بنیان ها و پایه های اسلام هستیم، هر که از ما پیروی کند، رهایی یابد و هر که از ما باز ماند، رو به سوی آتش دارد.

مطابق نظر قرآن کریم، پیامبر اسلام مبین و مفسر قرآن است وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم»(26) روایات معتبری که از ائمه اطهار(ع) به ما رسیده است به اندازه روایات پیامبر دارای اعتبار است و در شناخت قرآن نیز نقش مهمی ایفا می نماید.

مطابق نظر قرآن کریم، پیامبر اسلام مبین و مفسر قرآن است  روایات معتبری که از ائمه اطهار(ع) به ما رسیده است به اندازه روایات پیامبر دارای اعتبار است و در شناخت قرآن نیز نقش مهمی ایفا می نماید.

نظر به علم و دانش اهل بیت(ع) که از علم الهی و وحی سرچشمه می گیرد نقش اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن کلیدی و منحصر به فرد است. امام علی(ع) می فرماید: آیه ای از قرآن بر پیامبر نازل نشده است مگر آن که قرائت آن را به من آموخته و بر من املا فرموده است و من آن را باخط خود نوشته ام و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من یاد داده است.

باتوجه به اهتمام ائمه اطهار(ع) در تبیین حقایق قرآن، تربیت مفسران توانا و ارزشمند و نیز مبارزه با انحراف ها، ضرورت رجوع به اهل بیت، به منظور شناخت آیات الهی آشکار می گردد امام باقر(ع) در این رابطه می فرماید: مردم باید قرآن را چنان که که نازل شده است بخوانند و اگر نیاز به تفسیر آن پیدا کردند به سراغ ما آیند، زیرا هدایت، تنها درآمدن به سوی ما و به وسیله ما است.(28) مراجعه نکردن به اهل بیت و بی توجهی به جایگاه آنان در تفسیر قرآن، نتایج و پیامدهای زیانباری به دنبال داشته که پدیده هایی چون تفسیر به رأی، جعل احادیث، ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامی و. نمونه هایی از این پیامدها به شمار می روند که در مهجوریت قرآن نیز سهم به سزایی داشته اند.

 

روش صحیح تفسیر قرآن

تفسیر قرآن به معنای واقعی به نحوی که مفسر در فهم معنای آیه، اجتهاد و کوشش را در پیش گیرد، بدون این که از دیگران در تفسیر آیه پیروی نماید و یا عقاید خود را بر آیه تحمیل نماید، در گرو تحقق زمینه ها و رعایت اموری است که به

قرآن

آن ها اشاره می کنیم:

1-آگاهی از قواعد زبان عربی؛ 2-آگاهی از معانی مفردات قرآن؛ 3-تفسیر قرآن به قرآن؛ 4-مراجعه به شأن نزول ها؛ 5-مراجعه به احادیث صحیح؛ 6-توجه به هماهنگی مجموع آیات قرآن؛ 7-توجه به سیاق آیات؛ 8-آگاهی از آرای مفسران اسلامی؛ 9-پرهیز از هر نوع پیشداوری؛ 10-آگاهی از بینش فلسفی و علمی؛ 11-آگاهی از تاریخ صدراسلام؛ 12-آگاهی از قصه ها و تاریخ زندگانی پیامبران 13-آگاهی از تاریخ محیط نزول قرآن؛ 14-شناخت آیات مکی از مدنی.

موارد فوق، پایه های چهارده گانه روش تفسیر صحیح» قرآن است که برخی اولویت خاصی دارند، هرچند می توان برخی از آنها را در برخی دیگر ادغام کرد؛ مانند آگاهی از تاریخ اسلام و قصص پیامبران که می توانند به گونه ای در شأن نزول» داخل شوند؛ ولی ما برای روشن گویی، هر یک را جداگانه ذکر نمودیم.

 

مهجوریت قرآن در عمل

تمام مراحل و مراتب ارتباط با قرآن اعم از آموزش قرائت، تدبر، انس و آشنایی با معارف الهی قرآن، مقدمه ای برای عمل کردن است. اگر قرآن در عمل و رفتار و گفتار و شخصیت انسان و جامعه تجلی نیابد و ظهور و بروز پیدا نکند، هرگز به قرآنی شدن انسان و جامعه نخواهد انجامید، عمل به قرآن است که جان ها را منقلب و جوامع را تعالی می بخشد به قول علامه اقبال لاهوری:

               نقش قرآن چون که در عالم نشست                              نقشه های پاپ و کاهن را شکست

               فاش گویم آنچه در دل مضمر است                                این کتابی نیست چیز دیگر است

               چون که در جان رفت، جان دیگر شود                              جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود

 

از این رو، اکتفا به آموزش، تعلیم و قرائت، تدبر و شناخت مفاهیم قرآنی و برگزاری جشنواره و نمایشگاه ها، فقط می تواند ظاهر و نام قرآن را از مهجوریت و غربت برهاند. در حالی که مهجوریت و غربت اصلی، عمل نکردن و پیاده نشدن فرامین و اهداف قرآنی در عمل و رفتار مردم و متن جامعه است.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله ای انزوای قرآن را چنین توصیف می نماید:

از وقتی که قدرت های مسلط بر جوامع اسلامی از ارزش های اسلامی، تهیدست و بیگانه شدند و قرآن را که ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود مزاحم خود یافتند، تلاش برای بیرون راندن کلام خدا از صحنه زندگی آغاز شد و به دنبال آن جدایی از این زندگی اجتماعی و تفکیک دنیا از آخرت و تقابل دین داران واقعی با دنیاطلبان قدرتمند به وجود آمد، اسلام از منصب اداره عرصه های زندگی جوامع مسلمان پایین کشیده شد و به مساجد و معابد و خانه ها و کنج دلها اختصاص یافت و جدایی خسارت بار بلند مدت دین از زندگی پدید آمد.

از وقتی که قدرت های مسلط بر جوامع اسلامی از ارزش های اسلامی، تهیدست و بیگانه شدند و قرآن را که ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود مزاحم خود یافتند، تلاش برای بیرون راندن کلام خدا از صحنه زندگی آغاز شد .

امروز نگاهی به صحنه زندگی مسلمانان بیفکنید، ببینید قرآن در کجاست؟ در دستگاه های حکومت؟ در نظام های اقتصادی؟ در تنظیم روابط و مناسبات مردم با یکدیگر؟ در مدرسه ها و دانشگاه ها؟ در ت خارجی و روابط با دولت ها؟ در تقسیم ثروت های ملی میان قشرهای مردم؟ در خلق و خوی مدیران جوامع اسلامی و همه قشرهای ملت ها که کم یا بیش از آنان تأثیر می پذیرند؟ در رفتار فردی حکام اسلامی؟ در روابط زن و مرد؟ در خوراک و پوشاک؟ در کدام جلوه اصلی زندگی؟ در کاخ ها؟ در سپرده ها و اندوخته های بانکی؟ در معاشرت ها؟ در کجای حرکت عمومی و اجتماعی

قرآن

انسان ها؟ از این همه میدان های زندگی، تنها مساجد و مأذنه ها و احیاناً برای ریاکاری و مردم فریبی بخش ناچیزی از رادیوها مستثناست. اما آیا قرآن برای همین است؟ سیدجمال صدسال پیش از این می گریست. می گریاند که قرآن مخصوص هدیه دادن و زینت کردن و خواندن بر مقبره ها و نهادن بر طاقچه هاست، در این صدسال چه تغییری حاصل شده است؟ آیا وضع قرآن برای امت قرآن نگران کننده نیست،»

نقل شده است شخصی در گورستان، برسر قبری نشسته بود و قرآن می خواند، جهانگردی از آن جا عبور می کرد، از مترجم خود پرسید: این مرد چه می کند؟ گفت: قرآن می خواند. پرسید: قرآن چیست؟ جواب داد: قرآن کتاب مقدس مسلمانان و کتاب قانون و دستورات است. جهانگرد تعجب کرد و پرسید:کلماتی که او می خواند به چه معنی است؟ مترجم گفت: او می خواند: ویل للمطففین؛ (مطففین/1) یعنی وای بر کم فروشان» (کسانی که وقتی از مردم چیزی می خرند زیاد می گیرند، و موقعی که به مردم متاعی می فروشند کمتر می دهند). جهانگرد پرسید: مگر در شهر شما مرده ها در زیر خاک خرید و فروش می کنند که می خوانید: وای به حال شما اگر کم بفروشید؟!

بنیان گذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در مقدمه وصیت نامه خویش می نویسد:

ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگ ترین نسخه نجات دهنده بشر از جمعی قیودی که برپای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند نجات دهد.»

ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگ ترین نسخه نجات دهنده بشر از جمعی قیودی که برپای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند نجات دهد

قرآن کریم هدف از نزول خود را عمل به فرامین و دستورات آن می داند و از مخاطب خویش انتظار پیروی دارد.

و هذا کتب انزلنه مبارک فاتبعوه» (انعام/155)

در تلاوت آیات قرآن آیاتی چون و من لم یحکم بما انزل الله فاولیک هم الکفرون» (مائده/44) را به آسانی می خوانیم، اما در عمل به آن سختی های بسیاری را باید به جان خرید. به همین جهت باید بین سهل و آسان بودن قرآن: و لقد یسرنا القران للذکر فهل من مدکر» (قمر/22) و میان سخت و دشوار بودن قرآن انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» (مزمل/5) تفکیک شود.

برخی معتقدند قول ثقیل» دشواری مادی نیست؛ بلکه مقصود دشواری بار مسئولیت است که بردوش انسان می آید.

در سایه تحمل این سختی ها و تحمل بار مسئولیت است که پیامبر گرامی اسلام(ص) بهشت را برای عمل کنندگان به قرآن تضمین می نماید: الا من تعلم القرآن و علمه و عمل بما فیه فانا له سائق الی الجنه و دلیل الی الجنه »(35) آگاه باشید هرکس قرآن را فراگیرد و به دیگران نیز آموزش دهد و بدان چه در آن است عمل نماید اورا به سوی بهشت هدایت و راهنمایی خواهم نمود.»

تلاوت ظاهری قرآن، بدون عمل به آن، ممکن است آثار زیانباری به دنبال داشته باشد. تلاوت قرآن با اهداف ریاکارانه و نیز خواندن قرآن همراه با شناخت پیام خدا اما بدون عمل، ممکن است زمینه انحطاط و گمراهی انسان را فراهم سازد.

مولوی در مثنوی خود به این مطلب اشاره می کند:

زان که از قرآن بسی گمره شدند

زان رسن قومی درون چه شدند

مررسن را نیست جرمی ای عنود

چون تو را سودای سربالا نبود

امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید:

من قرا القرآن فمات فدخل النار فهو ممن کان یتخذ آیات الله هزواً؛ کسی که قرآن بخواند و پس از مرگ داخل آتش گردد، از کسانی بوده که آیات خدا را استهزاء کرده است»

ابن ابی الحدید در ذیل این سخن حضرت می نویسد: شاید مقصود امام از استهزاءکننده آیات الهی کسی است که به نزول قرآن از جانب خداوند معتقد است ولکن به واجبات آن عمل نمی کند؛ چنانکه بسیاری از مردم در روزگار ما چنین اند.

امید است این سخن امام علی(ع) را همواره آویزه گوشمان قرار دهیم که در واپسین لحظه های زندگی خود فرمود: الله، الله فی القرآن، لایسبقکم بالعمل به غیرکم؛ بترسید از خدا، بترسید از خدا درباره قرآن، مبادا دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند!»

 

تهیه و تنظیم برای تبیان: ابوذر سلطانی


رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار شرکت کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن کریم:


مراسم پایانی سی و ششمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم صبح امروز (دوشنبه) با شرکت اساتید برجسته و قاریان بین المللی و همچنین قرآن‌پژوهان و میهمانان شرکت کننده در این مسابقات، در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد.
رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم، فهم قرآن و عمل به آن را تأمین کننده سعادت بشر در دنیا و آخرت دانستند و با تأکید بر اینکه بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌های امت اسلامی و بشریت به علت عمل نکردن به معارف قرآنی است، گفتند: امروز به لطف الهی در جمهوری اسلامی، اقبال مردم بویژه جوانان به معارف قرآنی و تمسک به این معارف روز به روز در حال گسترش است و همین تمسک به قرآن مایه سعادت، قوت و عزت نظام اسلامی خواهد بود.
حضرت آیت الله ای با قدردانی از دست‌اندرکاران برگزاری مسابقات بین المللی قرآن، تلاوت قرآن و انس با آن را مقدمه فهم و معرفت قرآنی و همچنین تعمیق معنویت در قلب و ذهن انسان برشمردند و افزودند: بسیاری از کج‌روی‌ها، بدفهمی‌ها، ناامیدی‌ها، خیانت‌ها، دشمنی‌ها و تسلیم شدن در برابر طواغیت، به‌علت دوری از قرآن، و معنویت و معرفت ناشی از آن است.
ایشان با تأکید بر اینکه عمل به قرآن زمینه‌ساز عزت، رفاه، پیشرفت، قدرت، انسجام، سبک زندگی شیرین در دنیا و تأمین‌کننده سعادت آخرت است، خاطر نشان کردند: متاسفانه برخی سران کشورهای اسلامی به دستورات قرآنی عمل نمی کنند و به‌جای آنکه اشداءُ علی الکفار» باشند، نوکر و دنباله‌رو آمریکا و صهیونیست ها هستند و به‌جای رحماءُ بَینَهُم»، زمینه‌ساز اختلافها و جنگها همچون جنگ سوریه، یمن و کشتار مردم مسلمان شده اند.
رهبر انقلاب اسلامی، لازمه عمل به قرآن را یاد خداوند و تقوای الهی دانستند و با اشاره به شهدا به‌عنوان انسان هایی که در مرتبه عالی تقوا قرار دارند، گفتند: شهدای ما درس های زیادی را به ملت ایران دادند که نمونه بارز آن، پدیده کم نظیرِ حرکت عظیم مردمی برای کمک به مناطق سیل زده است.
حضرت آیت الله ای، امدادرسانی و کمکهای مردمی به مناطق سیل زده گلستان، مازندران، ایلام، لرستان و خوزستان را شبیه حرکت جوانان در دوران دفاع مقدس خواندند و افزودند: این حرکت عجیب مردمی که این روزها شاهد هستیم، همانند روحیه فداکاری و شوق و ذوق جوانان در دهه شصت است.
ایشان، این روحیه را نتیجه آموزه‌ها و درسهای قرآنی برشمردند و با اشاره به دشمنی ها با جمهوری اسلامی ایران، تأکید کردند: اگر چه دشمنی ها و حجم و شدت آن بیشتر از گذشته به نظر می رسد اما این اقدامات و توطئه ها، نَفَس های آخر دشمنیِ دشمنان با جمهوری اسلامی است.
ایشان در پایان تأکید کردند: هرچه آنها نسبت به ملت ایران شدت عمل بیشتری به خرج دهند و سخت‌تر بگیرند و هرچه از پایبندی ملت ایران به معارف قرانی عصبانی شوند، اما این ملت در مقابل، قوی‌تر و قدرتمندتر خواهد شد و تمسک خود را به قرآن بیشتر خواهد کرد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام خاموشی نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه با بیان گزارشی، گفت: سی و ششمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم با شعار یک کتاب، یک امت» و با هدف ایجاد فضای انس میان مسلمانان، زمینه‌سازی جهت ایجاد هویت اسلامی واحد در سایه آموزه‌های قرآن و ایجاد فضای وحدت‌بخش میان ملت‌های مسلمان در شهرهای تهران و قم برگزار شد.
وی با اشاره به فعالیت‌های انجام‌شده در این دوره از مسابقات، افزود: در رویداد بزرگ قرآنی امسال ۳۲۹ نفر از اهالی قرآن از ۶۷ کشور جهان شامل مسابقه‌دهندگان، داوران، مهمانان ویژه و جمعی از اساتید و فعالان قرآنی حضور داشتند.
در ابتدای این دیدار تعدادی از اساتید و برگزیدگان مسابقات بین‌المللی قرآن کریم، آیاتی از کلام‌الله مجید را تلاوت کردند.


 

لازمه کار تفحص، عشق و معرفت به مقام شهداست

 


 

کوچه معراج» را باید کوچه خاطره‌ها نامید؛ خاطرات تلخ و شیرین از مادرانی که جلوی در پزشکی قانونی به سرنوشت فرزندشان فکر می‌کنند و این که عاقبت چه خواهد شد؛ و آن سوتر مادرانی که به به دیدار از سفر بازگشته خود آمده‌‌اند. لحظه‌ای از این فکر نمی‌گذرد که.

 

 


 

 

خاطراتی از کوچه معراج شهدا

 

در حالی که لاله‌ها در دود و غبار غفلت شهرمان به فراموشی سپرده شده‌اند، کمی آن طرف‌تر از بازار تهران، صدای فروشنده‌هایی به گوش می‌رسد که پیراهن، کمربند، کیک و کلوچه‌ای به دست گرفته و فریاد می‌زند بیا این ور بازار»؛ کمی آن طرف‌تر، بازار طلافروشان است که این روزها به خاطر نوسانات قیمت طلا خیلی شلوغ به نظر می‌رسد. به پاساژهای بازار نگاهی می‌اندازی، پر زرق و برق‌اند و مردم محصور در میان دکه‌ها و مغازه‌های رنگارنگ به دنبال توشه‌ای می‌گردند تا کوله‌بارشان را پر کنند؛ به زمانی دورتر می‌نگری، چند سال پیش، پیش از اینکه ما این بازار را ببینیم، کسانی بودند که بازارهای دنیا را دیدند، چشم‌هایشان را روی همه آن بستند و پا به بازاری نهادند که خداوند طرف معامله بود.

یک لحظه به خود می‌آیی، از خواب غفلت بیدار می‌شوی؛ به زمینی که روی آن راه می‌روی نیم‌نگاهی می‌اندازی و از پایین تا بالا خود را برانداز می‌کنی، حس عجیبی به سراغت می‌آید، گویی هیچ یک از این لبا‌س‌های رنگارنگ و وسایل نو و تازه، آرامت نمی‌کند و دنبال گمشده‌ای هستی‌ که سال‌ها در پی آن بودی.

چرخی می‌زنی، نور خورشید خیلی زیبا می‌تابد و دنبال سایه‌بانی هستی. از آن شلوغی بازار خود را دور می‌کنی و به خیابان خیام می‌رسی؛ و از آنجا راه به خیابانی می‌بری که بهشت» می‌نامندش. بهشتی که مقدمه رسیدن به معراج است!

در کوچه معراج» دو ساختمان است؛ یکی ساختمان پزشکی قانونی» و دیگری ستاد معراج شهدای مرکز». کوچه معراج» را باید کوچه خاطره‌ها نامید؛ خاطرات تلخ و شیرین از مادرانی که جلوی در پزشکی قانونی به سرنوشت فرزندشان فکر می‌کنند و این که عاقبت چه خواهد شد؛ و آن سوتر مادرانی که به به دیدار از سفر بازگشته خود آمده‌‌اند. لحظه‌ای از این فکر نمی‌گذرد که یک مادری چادر مشکی به سر، از ساختمان معراج شهدا» بیرون می‌آید؛ گویی عزیزی را در معراج جا گذاشته است؛ نگاهش را از ساختمان نمی‌گیرد؛ کمی قدم بر می‌دارد و دوباره به پشت سرش نگاه می‌کند؛ هم می‌خندد و هم گریه می‌کند، خنده‌ای به نشانه رضایت و گریه‌ای به رنگ فراق.

از در ورودی معراج شهدا به داخل ساختمان می‌روی؛ همان ساختمانی که از سال 1360 تا امروز شاهد گریه‌ها و ناله‌های مادران و پدران و همسران شهدا و بهانه‌گیری‌های کودکانی است که دیگر دست نوازش پدرشان را احساس نخواهندکرد. میهمان معراج شهدا می‌شویم و با سرهنگ ابراهیم رنگین» مسئول مرکز اطلاعات و آمار کمیته مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح و مسئول ستاد معراج شهدای مرکز به گفت‌وگو می‌نشینیم.

چرا اینجا را معراج شهدا نامیدند؟ قبل از عملیات محرم این محل، مکان تخلیه شهدا نام داشت و در این عملیات به پیشنهاد یکی از اساتید دانشگاه که نام او را فراموش کردم و ابلاغ آن از سوی سردار باقرزاده،، عنوان معراج شهدا» برای آن انتخاب شد؛ فکر می‌کنم حتی نسل‌های آینده نیز نمی‌توانند عنوانی بهتر از معراج شهدا روی این ساختمان بگذارند

* ساختمان معراج شهدای مرکز ظاهری قدیمی دارد؛ از قدمت اینجا برای ما بگویید.

این ساختمان منزل مسی امیر سلیمانی» بوده است؛ قبل از سال 60، پیکر شهدا به پزشک قانونی در جوار این ساختمان منتقل می‌شد و از سال 60 تا به امروز این نقطه به عنوان معراج شهدا به کار خود ادامه داد.

* چرا اینجا را معراج شهدا نامیدند؟

قبل از عملیات محرم این محل، مکان تخلیه شهدا نام داشت و در این عملیات به پیشنهاد یکی از اساتید دانشگاه که نام او را فراموش کردم و ابلاغ آن از سوی سردار باقرزاده،، عنوان معراج شهدا» برای آن انتخاب شد؛ فکر می‌کنم حتی نسل‌های آینده نیز نمی‌توانند عنوانی بهتر از معراج شهدا روی این ساختمان بگذارند. در معراج شهدا یک حسینیه‌ در حال ساخت است و سرلشکر فیروزآبادی نیز تأکید داشتند که عنوان معراج شهدا روی این مکان معنوی باقی بماند.

* شما از چه زمانی فعالیت خود را در ستاد معراج شهدا آغاز کردید؟

بنده در سال 1360 در حالی که 19 سال داشتم، در منطقه گیلانغرب و قصرشیرین حضور داشتم؛ بعد از خدمت سربازی در سال 1362 به سپاه آمدم و سردار سیدمحمد باقرزاده با عنوان مسئول تعاون ستاد مرکز، بنده را به معراج شهدای ارومیه فرستادند.

یکی از بخش‌های تعاون در آن زمان، تعاون رزم و اجرایی بود؛ در تعاون رزم، بچه‌ها با یگان‌های مختلف به مناطق اعزام می‌شدند؛ این تعاون در مناطق عملیاتی، موضوع انتقال شهدا از خط مقدم تا وطن را بر عهده داشت. بنده حدود 10 ماه و در درگیری‌های کردستان و عملیات والفجر4» در قرارگاه حمزه، در عملیات والفجر 8 » در قرارگاه کربلا و سپس در عملیات والفجر 9» در قرارگاه نجف» بودم؛ مدتی در معراج شهدای تهران فعالیت کردم و دوباره در عملیات کربلای 4 و 5» به منطقه رفتم؛ در ادامه در سال 1366 در منطقه ماووت، عملیات نصر» 37 تن از بچه‌هایی که برای تخلیه شهدا به منطقه رفته بودند، شهید و مجروح شدند و بنده نیز با مسئولیت جانشین گردان از ناحیه پا مجروح شدم. سپس عملیات در والفجر10» در حلبچه در معرض بمب‌های شیمایی قرار گرفتم.

خاطراتی از کوچه معراج شهدا

 

* کار اصلی معراج شهدا چیست؟

معراج شهدا وظیفه شناسایی، تجهیز و اعزام شهدا از خط مقدم تا اوطان آنها را بر عهده دارد.

* با توجه به اینکه در دوران دفاع مقدس تعداد زیادی از رزمندگان در یک عملیات به شهادت می‌رسیدند، برای شناسایی، تجهیز و اعزام پیکر آنها قطعاً یک معراج پاسخگو نبود؛ در نقاط دیگر کشور، معراج شهدای فعالی داشتیم که این کار را انجام دهند؟

در دوران دفاع مقدس، در مناطق عملیاتی 3 معراج شهدا داشتیم؛ معراج شهدای قرارگاه کربلا» در اهواز جهت جبهه جنوبی، معراج شهدای نجف اشرف» در کرمانشاه جهت جبهه میانی و محل سوم، معراج شهدای قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع)» در ارومیه جهت جبهه شمال و شمال غرب فعال بود.

در این نقاط بحث شناسایی، اعزام به مرکز و تحویل به خانواده شهید صورت می‌گرفت. اینجا به عنوان معراج شهدای مرکز است و مهم‌ترین نقش‌ این مرکز در زمان جنگ تحمیلی، در رابطه با شهدای شناخته نشده یا گمنام بود که پیکرهای آنها به این محل برای انجام مراحل شناسایی و بررسی‌های لازم اعزام می‌شد. ضمناً شهرهای مشهد مقدس، اصفهان، ساری، رشت، کرمان، شیراز، تبریز، یزد و بوشهر نیز در دوران دفاع مقدس دارای معراج شهدا بودند.

* برای شناسایی شهدای شناخته نشده چه مراحلی صورت می‌گیرد؟

یکی از مراحل شناسایی شهدای شناخته نشده، شناسایی اولیه شهدا از طریق همرزمان شهید و گرفتن عکس از شهدا، در معراج شهدای الحاقی مناطق بود؛ در صورتی که قدرت شناسایی شهید از طریق مدارک، یادداشت‌ها، نام وی روی جیب، پوتین، کلاه و لباس یا ظاهر شهید وجود نداشت، در نهایت این شهدا را برای شناسایی به تهران منتقل می‌کردند.

در معراج شهدا شناسایی شهید به صورت کارشناسی‌تر انجام می‌گرفت و اگر مجدداً موفق به شناسایی نمی‌شدیم، عکس از شهید گرفته می‌شد و با توجه به یگان و منطقه شهادت، آن پیکر به عنوان شهید گمنام در قطعه‌های شهدای تهران یا استان‌های مختلف به خاک سپرده می‌شدند؛ البته بسیاری از شهدا با توجه به مدارک و عکس موجود، بعد از خاکسپاری شناسایی شدند.

گاهی اوقات به دلیل عدم شناسایی یگان ‌شهید و نداشتن هیچ امکان شناسایی، پیکر او به عنوان شهید گمنام در بهشت زهرا (س) تهران دفن می‌‌شد که بیشتر آنها در قطعه‌های 26 و 44 به خاک سپرده شده‌اند؛ بنابراین بیشترین شهدای گمنام در گار شهدای تهران دفن شدند.

اینجا به عنوان معراج شهدای مرکز است و مهم‌ترین نقش‌ این مرکز در زمان جنگ تحمیلی، در رابطه با شهدای شناخته نشده یا گمنام بود که پیکرهای آنها به این محل برای انجام مراحل شناسایی و بررسی‌های لازم اعزام می‌شد

* شناسایی در دوران دفاع مقدس به چه صورتی انجام می‌گرفت؟

در دوران دفاع مقدس شهدا را بعد از شناسایی از طریق همرزمان، فرماندهان و مدارک همراه پلاک شهید، داخل تابوتی که پرچم ایران روی آن کشیده شده بود، قرار می‌دادند و به استانی که شهید از آنجا اعزام شده بود، منتقل می‌کردند. در آن زمان مکانی برای نگهداری به مدت طولانی (حداکثر تا سه ماه) وجود نداشت و به دلیل کثرت شهدا باید در اسرع وقت آنها را شناسایی می‌کردیم تا فضا را برای شناسایی شهدای دیگر آماده می‌شد.

در دوران دفاع مقدس فرمانده‌ها و رزمنده‌ها نقش مؤثری در شناسایی شهدای بدون نشانه داشتند 90 درصد از شناسایی‌ها از این طریق صورت گرفت در حالی که حتی خانواده هم نمی‌توانستند، عزیزانشان را شناسایی کنند. به عنوان نمونه در عملیات والفجر 9» از یگان‌های ارتش حدود 20 شهید شناسایی نشده بود؛ بنابراین از فرمانده یگان خواستیم که برای شناسایی شهدا به معراج بیایند. این درحالی بود که آن فرمانده نیز نمی‌توانست خط را خالی کرده و شهید را شناسایی کند اما از همرزمان و دیگر فرماندهان آن یگان استفاده کردیم و تمام شهدا شناسایی شدند.

نمونه دیگر این بود که شهید راویان از دوستان ما بود که در عملیات کربلای 5» به شهادت رسید و پیکرش در خط مقدم ماند؛ بعد از 6 روز که خط را از دشمن گرفتیم، وی را به عقب برگرداندیم؛ به دلیل گذشت زمان، ظاهرش کاملاً تغییر پیدا کرده بود اما با توجه به پلاک او و یقین داشتن از محل شهادتش، توانستیم او را شناسایی کنیم.

* با توجه به اینکه بسیاری از شهدا به دلیل گذشتن مدت زمان طولانی از کشف پیکر آنها، بیشتر از چند تکه استخوان از آن پیکر باقی نمانده است، شناسایی این شهدای تفحص شده، چگونه انجام می‌شود؟

پس از تفحص پیکر شهدا در مناطق مختلف، امکان شناسایی آنها حتی اگر پلاک داشته باشند، در منطقه وجود ندارد؛ شهدا پس از اعزام به معراج شهدای مرکز در ابتدا مورد شناسایی قرار می‌گیرند؛ پلاک هویت هر شهیدی، ملاک اصلی شناسایی شهدای تفحص است؛ در این صورت ما شماره پلاک ‌شهید را با شماره‌هایی که در دفاتر معراج شهدا ثبت کرده‌ایم، استعلام می‌کنیم و شناسایی شهید صورت می‌گیرد.

در بحث شناسایی گاهی اوقات اتفاق افتاده که یکی از شهدا کارت شناسایی یا پلاک هویت دارد که منجر به شناسایی دیگر شهدا نیز می‌شود. به عنوان مثال در سال جاری 3 شهید از یگان ارتش تفحص شده بودند؛ این شهدا روز دوم جنگ تحمیلی شهید شده بودند؛ شهید آرامی، کارت شناسایی به همراه داشت ولی دو سرباز شهید دیگر دارای کارت شناسایی نبودند؛ پس از پیگیری از طریق یگان ارتش، به این نتیجه رسیدیم که شهید نوبخت و شهید انصاری در روز دوم جنگ تحمیلی باهم در منطقه بودند و پیکر این شهدا در طول 30 سال مفقود بوده است؛ لذا یقین پیدا کردیم که این پیکر شهدای تفحص شده متعلق به شهیدان نوبخت، انصاری و آرامی است؛ برای تشخیص اینکه پیکر دو شهید دیگر متعلق به کدامیک از شهداست، از طریق سن‌گذاری و DNA اقدام به شناسایی کردیم و خانواده شهیدان نیز با مدارک و عوامل شناسایی که بیان کردیم، پذیرفتند.

گاهی اوقات به دلیل عدم شناسایی یگان ‌شهید و نداشتن هیچ امکان شناسایی، پیکر او به عنوان شهید گمنام در بهشت زهرا (س) تهران دفن می‌‌شد که بیشتر آنها در قطعه‌های 26 و 44 به خاک سپرده شده‌اند؛ بنابراین بیشترین شهدای گمنام در گار شهدای تهران دفن شدند

 

در شناسایی شهدا تمام تلاش خود را می‌کنیم و کوچکترین سرنخ برای ما روزنه‌ی امیدی است؛ در صورتی که به نتیجه‌ای نرسیدیم، بحث سن‌گذاری، نمونه‌برداری برای آزمایش DNA ، تعیین یگان شهید و تجهیز انجام می‌گیرد و در صورتی که پاسخ مناسبی نگرفتیم، پیکر شهید به عنوان، شهید گمنام در نقاط مختلف که درخواست‌ تدفین شهید گمنام داشتند و از سوی ریاست بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس موافقت شده بود، صورت می‌گیرد.

* بارها شاهد بودیم، شهدای تفحص در رؤیای صادقانه‌ای، رجعت خود را به خانواده اطلاع دادند؛ خاطره‌ای از این موضوع برایمان بگویید.

شهید ابراهیم لواسانی از سربازان ارتش و 19 ساله، در منطقه سومار مفقود شده بود؛ برادر این شهید هر چند وقت یکبار به معراج شهدا می‌آمد و منتظر خبری از برادر شهیدش بود. حدود 3 سال پیش، برادر شهید لواسانی با مراجعه به معراج شهدا گفت مادرم می‌گوید ابراهیم در میان شهدایی که به معراج شهدا آمده‌اند، است؟» به او گفتم پیکر 3 شهید تازه تفحص شده است اما هنوز به معراج شهدا منتقل نکرده‌اند».

برادر شهید لواسانی دوباره به معراج شهدا مراجعه کرد و گفت مادرم یقین دارد که شهید لواسانی بین این شهدای تازه تفحص شده است؛ او را در خواب دیده که پیراهن مشکی نیز به تن دارد». بعد از انتقال شهدا به معراج شهدا دیدم یکی از آنها پیراهن مشکی به تن دارد اما شلوارش از لباس فرم سربازی بود.

شرایطی فراهم کردیم که مادر شهید برای شناسایی فرزندش به معراج شهدا بیاید؛ این شهدا را به ترتیب در سالن گذاشتیم؛ مادر شهید پس از ورود به سالن، مستقیم به سوی تابوتی رفت که پیکر فرزند شهیدش در آن بود؛ زمانی که به وی گفتم از کجا مطمئن بودید که این تابوت متعلق به شهید شماست؟ نگاهی به ما کرد و گفت شهیدم به من گفته بود، کجا و چگونه هستم و حتی اینکه کجای سالن مرا می‌گذارند». ما از این موارد بسیار دیدیم که در قضیه شناسایی بسیار به ما کمک کرده است.

خاطراتی از کوچه معراج شهدا

 

* مرحله تجهیز و اعزام پیکر شهید را در معراج شهدا توضیح دهید.

با گذشت بیش از 20 سال از کشف پیکرهای شهدا معمولاً استخوان‌های آنها به صورت پراکنده است؛ در ابتدا استخوان‌های شهید را مرتب می‌کنیم و میان پنبه قرار می‌دهیم؛ سرتاسر پیکر را می‌بندیم تا به هم نریزد؛ بعد پیکر شهید را درون تابوت می‌گذاریم و دور آن را پرچم می‌گیریم.

پس از بحث تجهیز با هماهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران و یگان مربوطه، شهید را به استان خودش اعزام می‌کنیم و خبررسانی از طریق یگان مربوطه انجام می‌شود؛ البته خبررسانی شهدای تهران از طریق بنیاد شهید و امور ایثارگران و یگان مربوطه صورت می‌گیرد و خانواده‌ها برای رؤیت شهید به معراج شهدا می‌آیند.

خیلی از خانواده‌های شهدای مفقود با معراج شهدا ارتباط دارند و با مراجعه به اینجا درخواست می‌کنند تا درصورت رجعت شهید در ابتدا خبر بازگشت شهیدشان را به آنها اعلام کنیم که چند وقت پیش یک همسر شهید مفقود با روحیه قوی که داشت، به معراج شهدا آمد و گفت اگر جنازه همسرم برگشت اول به خودم خبر بدهید». اما خبررسانی جزو مأموریت‌های ما نیست.

* بعد از دفاع مقدس نیز شهدایی که در حوادث یا ترورها به شهادت می‌رسیدند را نیز به معراج شهدا می‌آوردند؟

برخی از شهدای جانباز یا حوادث تروریستی مانند شهید شوشتری، شهید صیاد شیرازی و شهدای سقوط هواپیما از جمله شهید کاظمی و شهدای خبرنگار در حادثه سقوط هواپیما را برای شناسایی و اعزام به این محل منتقل کردند و ستاد معراج شهدا این ظرفیت را دارد که در بحران وارد عمل شود.

* روی سنگ مزار شهدای گمنام سن شهدای نوشته شده است؛ سن‌گذاری شهدای گمنام یا سایر شهدایی که به معراج شهدا منتقل می‌شوند به چه صورتی است؟

این کار از طریق استخوان باقیمانده از پیکر شهید و اقدامات کارشناسی انجام می‌شود؛ دکتر بهادران و تولایی این مسئولیت را بر عهده دارند و بر اساس تجربیات بالا گاهی با نگاه کرده به استخوان‌های شهید به راحتی سن آن را تعیین می‌کنند.

* لازمه کار تفحص چیست؟

لازمه کار تفحص، عشق و معرفت به مقام شهداست؛ در حال حاضر مراجعات زیادی از جوانان داوطلب برای انجام کار تفحص شهدا داریم و این نشان می‌دهد که جوانان ما به زنده بودن شهدا یقین دارند.

شرایطی فراهم کردیم که مادر شهید برای شناسایی فرزندش به معراج شهدا بیاید؛ این شهدا را به ترتیب در سالن گذاشتیم؛ مادر شهید پس از ورود به سالن، مستقیم به سوی تابوتی رفت که پیکر فرزند شهیدش در آن بود؛ زمانی که به وی گفتم از کجا مطمئن بودید که این تابوت متعلق به شهید شماست؟ نگاهی به ما کرد و گفت شهیدم به من گفته بود، کجا و چگونه هستم و حتی اینکه کجای سالن مرا می‌گذارند». ما از این موارد بسیار دیدیم که در قضیه شناسایی بسیار به ما کمک کرده است

 


 

دبیرخانه هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور، پوستر و فراخوان این دوره از جشنواره را منتشر کرد.

 

هفدهمین دوره جشنواره ملی ره‌آورد سرزمین نور فراخوان داد

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا, هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور آغاز به کار کرد و زائران راهیان نور می توانند آثار ادبی و هنری خود با موضوع راهیان نور و دفاع مقدس را به دبیرخانه این دوره از جشنواره ارسال نمایند.

پوستر و فراخوان هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور منتشر شده است که علاقمندان برای این دوره از جشنواره را راهنمایی می کند که به شرح زیر است:

-بخش حرفه ای شامل: شعر، داستان، عکس حرفه ای، فیلم، فیلمنامه، نمایشنامه خیابانی، پویانمایی،نماهنگ، پوستر، فضای مجازی، نرم افزار، تحقیق و پژوهش

-بخش مردمی شامل: متن ادبی، خاطره، دلنوشته، عکس تلفن همراه

-بخش ویژه شامل: عکس یادگاری، دلنوشته یادگاری، نامه یادگاری، فیلم 60 ثانیه ای

بنابراین گزارش، مهلت ارسال آثار به این دوره از جشنواره، 5 آذر ماه 1398 تعیین شده است و علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند با شماره تلفن گویا  9-02135949830  تماس حاصل نمایند و یا به پایگاه اینترنتی www.sarzaminenoor.ir مراجعه کنند.

بیشتر بخوانید
  • گزارش کامل تسنیم از اختتامیه جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور در خرمشهر + تص


گفت‌وگو با برادر شهید نبی‌الله محسنی که پیکرش به‌تازگی تفحص شد

پیکر نبی‌الله وقتی آمد که مادر رفته بود

دو نفر به نام شهیدان ابراهیمی و رضوی‌زاده که هر دو در عملیات پیش رو شهید شدند، به من گفتند شما نباید سوار اتوبوس شوید. گفتم چرا؟ گفتند برای اینکه یک برادرت مفقودالاثر است، برادر دیگرت هم در جبهه است. شما باید برگردی و از مادرت مراقبت کنی. گفتم اگر قرار باشد که من برگردم خود شما هم باید برگردید، چون می‌دانستم آن‌ها هم برادر شهید هستند

زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه

تاریخ : چهارشنبه 1397/10/26 ساعت 09:24

 

رزمندگان جبهه


 نبی‌الله محسنی متولد سال ۳۹ روستای هونجان شهرضا اصفهان است که در عملیات محرم سال ۶۱ در حالی که ۲۲ سال بیشتر نداشت مفقودالاثر شد. خبر قطعی شهادتش در سال ۸۴ اعلام شد و پیکر مطهرش هم محرم امسال بعد از ۳۶ سال کشف و در روز تاسوعای حسینی تشییع و به خاک سپرده شد. چهار برادر از این خانواده سابقه حضور در جبهه را دارند. جانباز علی محسنی یکی از برادران شهید نبی‌الله که به‌اختصار نبی صدایش می‌کردند، ساعتی با ما به گفت‌وگو نشست. این برادر می‌گفت: اکثر اهالی محل یادگاری از نبی دارند، چون او بنا و برق‌کار و اهل عمل خیر و دستگیری از بی‌بضاعت‌ها بود.

خانواده شما چند پسر داشت که چهار نفرشان رزمنده شدند؟

ما یک خواهر و هفت برادر بودیم. من کوچک‌تر از نبی بودم. پدرمان در روستا نجاری می‌کرد و اهل رزق حلال بود. صداقت در رفتار و گفتارش باعث می‌شد مورد احترام اهالی محل باشد. به حرمت پدرم ما هم احترام داشتیم. این موضوع هم‌اکنون هم جاری است. روبه‌روی خانه ما مسجدی بود که پدر و مادرمان متولی آن مسجد بودند و امور مسجد را انجام می‌دادند. مادرم مسجد را جارو می‌کرد. پدرم هم مؤذن بود. در محله خودمان هیئتی به نام سیدالشهدا (س) داشتیم. بعد هم پایگاه بسیج در مسجد افتتاح شد که از فعال‌ترین و پرجمعیت‌ترین پایگاه‌های استان اصفهان است. ما در همین حال و هوا و محیط پرورش پیدا کردیم. چنین فضایی قطعاً بر تربیت اعضای خانواده مؤثر بود. نبی در دوران قبل از پیروزی انقلاب هم جوان فعالی بود و در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد. من همراهش می‌رفتم. اتفاقاً برخی از عکس‌های آن دوران را دارم. بعد برای خدمت سربازی رفت. وقتی به پایگاه بسیج می‌رفت، من هم با او می‌رفتم. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه شد. نبی‌الله عاقبت به‌خیر شد.

اولین رزمنده خانواده‌تان نبی بود؟

اولین نفر محمد بود. شش ماه در جبهه حضور داشت. بعد از او نبی‌الله رفت. بعد ذبیح رفت و بعد هم سال ۶۴ من در سن ۱۵ سالگی رفتم.
گاهی ما چند برادر با هم و همزمان در جبهه بودیم. از همدیگر خبر نداشتیم. بدون هماهنگی با هم می‌رفتیم. سال ۶۵ چنین اتفاقی افتاد. موقع اعزام برای عملیات متوجه شدم که برادرم در جبهه حضور دارد؛ روزی که همراه نیرو‌های گردان امام حسن (ع) می‌خواستم سوار اتوبوس شوم.

دو نفر به نام شهیدان ابراهیمی و رضوی‌زاده که هر دو در عملیات پیش رو شهید شدند، به من گفتند شما نباید سوار اتوبوس شوید. گفتم چرا؟ گفتند برای اینکه یک برادرت مفقودالاثر است، برادر دیگرت هم در جبهه است. شما باید برگردی و از مادرت مراقبت کنی. گفتم اگر قرار باشد که من برگردم خود شما هم باید برگردید، چون می‌دانستم آن‌ها هم برادر شهید هستند. گفتند سنت کم است و هیکلت هم کوچک است. خلاصه از این بهانه‌ها آوردند. گفتم من نه پول دارم و نه راه را می‌دانم شما باید ماشین بگیرید تا من برگردم. در همین حین که حواس آن‌ها از من منحرف شد رفتم و از طرف دیگر از راه شیشه با کمک دیگر رزمنده‌ها وارد اتوبوس شدم. هر طور بود رفتم.

در کدام عملیات جانباز شدید؟

در عملیات کربلای ۵ مجروح شدم. ترکش خمپاره به سر، دست، پا و کمرم اصابت کرد. البته قابل مقایسه با جانبازان قطع نخاعی نیستم. بعد از مجروح شدن باز به جبهه رفتم. در جزیره مجنون حضور داشتم. در گردان رزمی هم بودم. بعد از پذیرش قطعنامه موعد سربازی من شد و به خدمت سربازی رفتم.

پدر و مادرتان مخالفتی با رفتن شما نداشتند؟ برخوردشان با مفقودی نبی چه بود؟

بالاخره برای همه پدر‌ها و مادر‌ها به‌ویژه مادرها، دوری فرزند آن هم حضورش در جنگ سخت است. معمولاً موقع خداحافظی مادرم گریه می‌کرد. موقع اعزام نبی مادرم گریه کرد. نبی گفت: تا نخندی سوار ماشین نمی‌شوم. بعد گفت: اگر می‌خواهی گریه کنی، برای امام حسین (ع) گریه کن. مرحوم مادرم همیشه نگران بود. اما وقتی می‌دید نمی‌تواند مانع ما شود، دیگر چیزی نمی‌گفت. مادرم تا آخرین لحظه حیاتش منتظر بازگشت نبی بود. اوایل هر صدایی که از در می‌آمد می‌گفت: بروید شاید نبی باشد. یا هرگز در این سال‌ها خانه را خالی نمی‌گذاشت. می‌گفت: خانه نباید خالی باشد، شاید نبی‌الله بیاید و پشت در بماند. مادرم امید داشت که نبی‌الله بازگردد. یک عکس بزرگ از شهید را در اتاق گذاشته بودیم و مادر دائم با آن به درددل می‌کرد. وقتی برای ناهار یا شام سر سفره می‌نشستیم، مادر عکسش را کنار سفره می‌گذاشت. وقتی گریه و ناراحتی پدر و مادرمان را می‌دیدیم نمی‌توانستیم بنشینیم و بلند می‌شدیم. یک بار درددل مادرم را در اتاق خالی شاهد بودم. گفتم مادر با کسی صحبت می‌کنی؟ گفت: با نبی بودم. گفتم کسی در این خانه نیست. گفت: چرا آنجا ایستاده، خودم می‌بینم. در کنار همه این لحظه‌ها والدینم خیلی حرف‌ها می‌شنیدند و تحمل می‌کردند. می‌گفتند بنیاد شهید به این‌ها پول و امکانات می‌دهد. مادر می‌گفت: بگذار هرچه دلشان می‌خواهد بگویند، ما نباید ناراحت شویم. اتفاقاً یک بار از بنیاد آمدند به ما گفتند که چه لازم دارید تا فراهم کنیم که پدرم گفت: ما هیچ چیز نمی‌خواهیم. مادرم سال ۹۵ به رحمت خدا رفت و پیکر نبی‌الله بعد از ۳۶ سال و بعد از درگذشت مادر به خانه آمد. حقیقتاً روح تازه‌ای در کالبد همه ما دمید.

خصوصیات اخلاقی نبی را چطور به تصویر می‌کشید؟

احترام به پدر و مادر توصیه مؤکد ایشان بود و تأکید می‌کرد در نماز جماعت، دعای توسل و دعای کمیل و در مراسم مذهبی حتماً شرکت کنیم. در نامه‌های جبهه‌اش از همه یاد می‌کرد و جویای احوال آن‌ها می‌شد.
تقریباً همه‌کاره بود. یعنی از همه چیز سر درمی‌آورد. هنوز آثار کار‌های ایشان در خانه‌های اهالی روستای ما وجود دارد. در خانه ما یک حوض بود که مادرمان نمی‌گذاشت خراب کنیم، می‌گفت: این یادگاری نبی است. برای مردم روستا هم زیاد کار می‌کرد. به پیرمرد‌ها و بی‌بضاعت‌ها خیلی کمک می‌کرد. زمین فوتبال آماده کرده بود و بچه‌ها را آموزش می‌داد. برای آن‌ها مسابقه می‌گذاشت. از این کار‌ها زیاد می‌کرد. در دوره‌ای من با ایشان به بنایی و برق‌کاری می‌رفتم، برق‌کاری هم می‌کرد. کمک حال همه بود. الان هم اکثر اهالی روستا در خانه‌هایشان یادگاری از این شهید دارند. می‌گویند فلان قسمت خانه ما را شهید نبی‌الله ساخته یا تعمیر کرده است.

نحوه شهادت برادرتان چطور بود؟

روایت‌های متفاوتی از نحوه شهادتش وجود دارد؛ یکی می‌گفت: گلوله دشمن به قلبش اصابت کرد. یکی می‌گفت: بر اثر انفجار به شهادت رسیده است و این است که نحوه دقیق شهادت برادرم را نمی‌دانیم. همرزمش می‌گفت: برادرم در مرحله سوم عملیات محرم مفقود شد. هوا در منطقه عین‌خوش بارانی بود و زمین رملی. هنگام عقب‌نشینی بر اثر باران و سیل یکدیگر را گم می‌کنند. از روستای هونجان هفت نفر مفقود شدند. پیکر نبی بعد از ۳۶ سال آمد و حضور مردم در مراسم تشییع او بی‌نظیر بود. در شهر‌های مختلف تهران، اصفهان، مبارکه، شهرضا، دهاقان، روستای اسفرجان زادگاه پدری‌اش شهر منظریه جرم افشار تشییع شد و برای تشییع در زادگاهش هم از این شهر‌ها آمده بودند. عکس‌های مراسم تشییع هست، واقعاً بی‌نظیر بود. نمی‌دانم چه کرده بود که اینطور مردم از او قدردانی کردند.

چطور از کشف پیکر ایشان مطلع شدید؟

دو ماه قبل از آمدن پیکر از کمیته تفحص پیکر شهدا با من تماس گرفتند و اطلاعاتی از نبی خواستند. پرسیدم خبری شده است؟ گفتند فعلاً نه، چیزی مشخص نیست. اما به همکاران و همسرم گفتم که با من درباره نبی تماس گرفته‌اند و دو ماه بعد هم که خبر تفحص و شناسایی قطعی پیکرش را به ما دادند.

اگر می‌شود بخش‌هایی از وصیتنامه شهید را بخوانید.

در وصیتنامه‌اش نوشته که از شما می‌خواهم انقلابی باشید و انقلابی بمانید. از جوانان می‌خواهم جبهه را حفظ کنند. اگر شهید شدم گریه نکنید و راه مرا ادامه بدهید. امام را همیشه دعا کنید.»

در پایان ما را مهمان خاطره‌ای از جبهه کنید

جبهه معدن خاطرات خوش و قشنگ بود. بچه‌ها در کنار یکدیگر خوش بودند. صفا و یکرنگی خاص خودش را داشت. هنوز هم که گاهی همرزمان خودمان را در جا‌های مختلف می‌بینم، روز‌های خوش جبهه برایم تداعی می‌شود. حتی الان ممکن است به اسم یکدیگر را نشناسیم، اما چهره‌ها آشنا است و به چهره خیلی از همرزمان را می‌شناسم. همه با هم بودیم، صداقت بود، دل‌ها یکی بود، همه خوب بودند، به هم احترام می‌گذاشتیم. کفش یکدیگر را مخلصانه واکس می‌زدیم. همه روحیه ایثار و ازخودگذشتگی داشتند. محبت به یکدیگر خیلی زیاد بود، طوری که همه سختی‌ها و مشقت‌های جبهه و جنگ را محو می‌کرد. همه دست یکدیگر را می‌گرفتند. من سن زیادی نداشتم، اما از من کوچک‌تر هم در جبهه حضور داشتند. اگرچه در عملیات‌ها اجازه شرکت نمی‌دادند، اما در دفاع از انقلاب و نظام و پشتیبانی از جنگ فعال بودند. خاطرات آن ایام را هر چند وقت برای فرزندانم تعریف می‌کنم. تا این خاطرات نسل به نسل منتقل شود.

البته تلخی‌های خودش را هم داشت. از دست دادن دوستان، آن هم جلوی چشم آدم تلخ بود. با یکی از بچه‌های شهرضا در خط پدافندی شلمچه بودیم. پسرعمویش هم در سنگر دیگری حضور داشت. تصمیم گرفت برای دیدن او به سنگرش برود. من از سنگر خودمان او را می‌دیدم. یک لیوان قرمز رنگ در دست داشت. چند متری که از سنگر ما فاصله گرفت، خمپاره ۶۰ دشمن جلوی پایش منفجر شد و درجا به شهادت رسید. تا مدت‌ها هر وقت لیوان قرمزی می‌دیدم، آن صحنه در ذهنم نقش می‌بست. از همین فرصت هم استفاده می‌کنم و از شما برای اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت تشکر می‌کنم و از تمامی اهالی و مردم شهر‌ها و روستا‌هایی که این شهید مهمانشان بود به‌ویژه اهالی روستای هونجان و اسفرجان تشکر و قدردانی می‌کنم.
منبع: رومه جوان

 

لحظاتی بعد سکوت را می‌شکنم و می‌پرسم چرا سین‌های سفره‌تان کم است؟ حواستان نبوده؟!می‌گوید: نمی‌دانم دوست دارید بشنوید یا نه اما همه داستانش برمی‌گردد به دوران دفاع مقدس و به دورانی که با دوستانم در جبهه، نوروز را می‌گذراندیم.آن سال‌ها با بچه‌ها قرار گذاشتیم هر کدام‌مان مسئول تهیه یک سین شود و حالا.
زمان تقریبی مطالعه : 10 دقیقه
 
 لحظه تحویل سال سر سفره شهدا

 جنگ بود و خشونتش، جنگ بود و جراحتش، جنگ بود و شهادتش.
جنگ بود و تمام غیرت رزمنده‌ها
جنگ بود و همه آنچه باید برای مبارزه و دفاع داشت.
اما در کنار تمام اینها، خیلی چیز‌های دیگر هم بود. یکی از آنها روحیه بچه‌ها بود که هیچ جا کم نمی‌آوردند و برای آنچه باید تلاش می‌کردند. یکی از آن شرایط آغاز سال نو بود که بچه‌ها در سخت‌ترین و شدید‌ترین زمان آن را برپا می‌کردند، اما با همان رنگ و روی منطقه، سفره هفت سین شان هم بنا به نوع رسته‌شان فرق داشت.
هفت سین واحد تخریب: سرنیزه، سیم‌خاردار، (مین) سوسکی، (مین) سبدی، سیم تله انفجاری و.
در سایر واحد‌ها هم: سمبه، سیمینوف، سرب، ساچمه و.
در برخی دیگر: سکه، سماق، سیب از نوع کمپوتش و.
اگر هم سال تحویل بعد از عملیات بود، عکس شهدای عملیات مزین‌کننده سفره هفت‌سین بود و ذکر دعا و توسل و قرائت وصایای شهدا و.
عیدی‌شان هم گاهی سکه‌های متبرک شده به دست امام‌خمینی(ره) بود و گاهی اسکناس‌های 100ریالی.
دید و بازدید بین بچه‌های همسنگری‌ و همسایه‌های خاکریزی هم بود. خلاصه اینکه مراسم نوروز تا حد ممکن در جبهه‌ها بر گزار می‌شد. بهاران در دفاع مقدس، در آن هشت سال چه باعظمت برگزار شد و رزمندگان که به جای حضور در خانه، در میان خاکریز‌ها و سنگرها سالشان را نو کردند و با تمام وجود پای آرمان‌هایشان ایستادند. و چه زیباست عشق خانواده شهدا به عزیزانشان در مزار شهدا، در کنار قبور شهدا و سفره هفت‌سینی که با هر سینش ارادتشان را به آرمان‌های امام خمینی(ره) و دلاوری‌های دلبندانش به تصویر می‌کشند.
و روزی که همت خانواده‌های شهدا، می‌شود سنت همیشگی مان وآغاز سال نو در کنار مزار شهدا برای همه دلدادگان مسیر عشق تکرار تا یاد مردان بی‌ادعای حماسه‌ها و ایستادگی‌ها مرور شود.

*****
کنار می‌ایستم. مادرشهید آرام زمزمه‌ای می‌خواند و با دست‌های چروکیده‌اش روی مزاری را می‌شوید. گلاب می‌ریزد و با گوشه چادر اشک‌هایش را از روی گونه‌هایش پاک می‌کند. تمام حواسم را با خود می‌برد به طرف سنگ مزار. نوشته‌های سنگ مزار را که می‌خوانم قلبم لحظه‌ای درنگ می‌کند. مگر می‌شود مادر شهیدی این چنین محکم برای فرزند شهید 17 ساله‌اش بخواند یا مقلب القلوب را.
و روزی که همت خانواده‌های شهدا، می‌شود سنت همیشگی مان وآغاز سال نو در کنار مزار شهدا برای همه دلدادگان مسیر عشق تکرار تا یاد مردان بی‌ادعای حماسه‌ها و ایستادگی‌ها مرور شود
آرام‌تر که می‌شود، بغض‌هایش را که فرو می‌برد، می‌روم جلوتر آرام می‌نشینم و با تبریک عیدم، جای خالی فرزندش را یاد می‌آورد و می‌گوید: روز رفتنش گفت: مادر این بار با تمام وجودت برایم دعا کن، من دیگر برنمی‌گردم.»
خوابش را هم دیده بودم. پدرش سال‌ها بعد از شهادت امیر علی‌ام رفت و من ماندم و یادشان.
چند روز مانده به عید سبزه می‌گذارم با تمام وجود منتظر روز عید می‌شوم.
چند روز قبل‌تر هم شیرینی می‌خرم و می‌آیم اینجا. این کار هر ساله‌ام است.
آه که می‌کشد و پلک می‌بندد اشک‌هایش جاری می‌شود، می‌گوید: امیرم که کوچک بود همیشه برای ماهی‌های داخل تنگ نگران بود، سال که تحویل می‌شد ماهی را برمی‌داشت در حوض داخل حیاط رها می‌کرد، می‌گفت: گناه دارد دلش می‌گیرد، باید ببرم بیندازمشان رودخانه، آزادشان کنم. اینجا همه‌شان اسیر چند رنگ کاشی شده‌اند.»
اهل بند شدن و ماندن یکجا نبود. اسارت را هم دوست نداشت.
خودش هم که اسیر شد نامردها بدجور شکنجه‌اش کرده بودند. یادم که می‌افتد قلبم نهیب می‌زند که وا اسفا چه کشید زینب کبری(س) وقتی علی‌اکبر را ارباً اربا دید، اللهم تقبل منا هذاالقلیل.»
من هم امروز مهمان خانه امیرعلی شدم و عید را با او تازه کردم. انگار دعوتت کرده باشد. مادر شهید اسکناس نویی مهمانم می‌کند و می‌گوید این هم عیدی امیرعلی. عاشق عیدی گرفتن بود. پول‌هایش را که جمع می‌کرد، می‌رفت کتاب می‌خرید، همه را که می‌خواند می‌برد مسجد محل تا همه بچه‌ها و دوستانش بخوانند.
یادش دلم را تازه می‌کند گلابی به دستم می‌ریزد و دعایی بدرقه‌ام می‌کند که نیت پاکتان برای عاقبت بخیری‌تان کفایت می‌کند چون خدا آمینش را در گوشت زمزمه خواهد کرد.

*****
چند قدم آن طرف‌تر می‌نشینم و همه آنچه از نوروز در جبهه می‌دانم و شنیده‌ام رادر ذهن مرور می‌کنم.
میان افکارم، کمی دورتر، سفره هفت‌سین مردی همه توجهم را به خودش جلب می‌کند. همه‌اش یک چفیه است وعکس بسیار قدیمی امام خمینی(ره)، عکس حضرت آقا و همه هفت‌سینش را که جمع می‌کنم، به چند تا هم نمی‌رسد. نمی‌دانم بروم و از کمی هفت‌سینش بپرسم یا نه؟! لرزش شانه‌هایش باعث تعللم می‌شود، اما به خود جرئت می‌دهم و می‌روم. سلام که می‌کنم، با چفیه‌اش اشک‌هایش را پاک می‌کند و علیکم‌السلام می‌گوید، اجازه می‌خواهم و کنار مزار شهیدش می‌نشینم. لحظاتی بعد سکوت را می‌شکنم و می‌پرسم چرا سین‌های سفره‌تان کم است؟ حواستان نبوده؟!
نمی‌گذارد حرفم تمام شود، می‌گوید: نمی‌دانم دوست دارید بشنوید یا نه اما همه داستانش برمی‌گردد به دوران دفاع مقدس و به دورانی که با دوستانم در جبهه، نوروز را می‌گذراندیم.
همه بچه‌ها اهل نقطه‌ای از کشور بودند چند نفری هم از تهران، حال و هوای عید که می‌رسید نیازی به مرور روز‌های تقویم نبود، همه‌مان متوجه می‌شدیم.طبق سنت همیشه عید، با بچه‌ها سنگر تکانی می‌کردیم، بهانه‌ای بود تا سنگرمان نونوار و کمی هم شکل و شمایلش عوض شود. فکرش را بکنید با بچه‌ها چند روز مشغول تمیز کردن می‌شدیم و بعد از اتمام کار صدام که انگار منتظر تمام شدن کار بود، خمپاره‌ای می‌فرستاد و همه تلاشمان را نقش بر آب می‌کرد و خستگی‌مان درمی‌آمد.
بچه‌ها می‌گفتند: عیدی تان را گرفتید! سال‌ها بعد متوجه شده بودیم بچه‌هایی که تجربه‌شان از ما بیشتر است، تنها ساعاتی مانده به سال تحویل، سنگرهایشان را تمیز می‌کنند.
آن سال‌ها با بچه‌ها قرار گذاشتیم هر کدام‌مان مسئول تهیه یک سین شود. نمی‌دانم محرم اشک‌هایش هستم یا نه، اما به یکباره بغضش می‌شکند و همه غرور مردانه‌اش به من می‌فهماند که دلتنگی‌اش بیش از این است که نخواهد اشک‌هایش آنچه در دل دارد را مخفی کند.
می‌گوید:‌ این سین‌ها که نیستند، جای خالی دوستان شهیدم هستند، قرارمان هم همین بود! بدقولی کردند و رفتند و من با همه غریبی‌ام، امروز لحظه سال نو را تنها و بدون ‌آنها تحویل می‌کنم.
کمی سکوت می‌کند و انگار کمی تند رفته باشد، می‌گوید: بدقولی که نه! ‌آنها به جای هر سین خالی سرشان را فدای امام زمان(عج) شان کردند.
من هم امروز مهمان خانه امیرعلی شدم و عید را با او تازه کردم. انگار دعوتت کرده باشد. مادر شهید اسکناس نویی مهمانم می‌کند و می‌گوید این هم عیدی امیرعلی. عاشق عیدی گرفتن بود. پول‌هایش را که جمع می‌کرد، می‌رفت کتاب می‌خرید، همه را که می‌خواند می‌برد مسجد محل تا همه بچه‌ها و دوستانش بخوانند
حالا دیگر تنها سؤالم عکس امام‌(ره) است که انگار سالیان زیادی سفره به سفره هفت‌سین این چند نفر چرخیده است. این عکس حضرت امام را که می‌بینید، سال‌های زیادی است که همراه من است. یادگار مصطفاست، همین شهید که خوان سال نو را مهمانش هستیم، والفجر8 آسمانی شد، از همان غواصان خط‌ شکنی بود که غرور اروند را شکستند.»
او را با بغض‌های سنگینش تنها می‌گذارم و ملتمس دعایش می‌شوم.

*****
کمی آن طرف تر دو خانم جوان سبزه‌های عید در دست دارند و مابین قبور شهدای گمنام می‌چرخند و سبد‌های گل را یک به یک بین بچه‌ها پخش می‌کنند. هر دو جوانند و نسل سومی. نزدیک می‌شوم. اول راحت نیستند اما کمی بعد، گوشه‌ای می‌نشینیم و حرف‌هایمان با هم که انگار از یک جنس است سر باز می‌کند. فاطمه دانشجوی رشته مهندسی شیمی دانشگاه شریف است و آشنا به شهدا و روحیاتشان، خودش می‌گوید ولایتی است، از همان‌ها که سرشان را برای حضرت آقا می‌دهند. سوده که کنارم نشسته، آرام می‌خندد و می‌گوید: ما کجا و آستان حضرت دوست.
او همکلاسی فاطمه است. قبل از هر سؤالی شروع می‌کنند از شهدا گفتن، از ارج و قربشان حرف زدن و از دردها و دلتنگی‌هایشان زمزمه کردن. باورم نمی‌شود؛ آنان که نه انقلاب را دیده‌اند و نه جنگ را لمس کرده‌اند، پس چگونه توانسته‌اند از زمان بگذرند و این چنین فاصله‌ها را کم کنند. آنان بسیجی بودنشان، ولایتی ماندنشان و همه و همه را از برکات خون شهدا می‌دانند و شهدا را به میزبانی خواندن، فقط از سر ارادتشان است و بس.می گویند برادران ایمانی‌مان سال‌ها پیش جانشان را برای ما وکشورمان داده‌اند و امروز سنگرشان را باید پاسداری کنیم. سوده به وصیت شهیدی اشاره می‌کند و می‌گوید: خواهرم! دشمن از سیاهی چادر تو می‌ترسد تا سرخی خون من. این وظیفه ما را بسیار حساس می‌کند، چراکه ارزش عفت و حجاب ما از برکت و حرمت خون شهید مقام والایی دارد و بسیار ارزشمند است.
حرف‌هایشان شیرین و دلنشین است، اما باید بروند: چند قبر شهید گمنام را می‌شناسیم که باید برای آنها هم سبزه ببریم و مهمانشان باشیم.»

*****
من هم آرام میان قبور شهدا قدم می‌زنم و با هر گام خود سنگ مزار شهدا را می‌خوانم که مسیر آسمانی شدنشان، از کجا بوده است.
سن و سالشان را که می‌بینی بیشتر تنت می‌لرزد و حس مسئولیتت انگار سنگین‌تر می‌شود. یاد شهدا می‌افتم که پیروی از امام و در مسیرولایت بودن در خط اول وصایایشان بود و حفظ عفت و حجاب.
این سین‌ها که نیستند، جای خالی دوستان شهیدم هستند، قرارمان هم همین بود! بدقولی کردند و رفتند و من با همه غریبی‌ام، امروز لحظه سال نو را تنها و بدون ‌آنها تحویل می‌کنم. کمی سکوت می‌کند و انگار کمی تند رفته باشد، می‌گوید: بدقولی که نه! ‌آنها به جای هر سین خالی سرشان را فدای امام زمان(عج) شان کردند
کمی پیش می‌روم. سفره زیبای هفت‌سین مزار شهید و مهمانان جوانش فرامی‌خوانندم. پیش می‌روم تا برسم به زوج جوانی که با هم، زیارت عاشورا را سر سفره شهدا قرائت می‌کنند.
ایمان فرزند شهید است و همسرش سمیرا در کنارش نشسته. هفته پیش عقد کرده‌اند و قرارشان با شهدا این بوده است که اولین سال تحویل را مهمانشان باشند.
ایمان سه ساله بوده که پدرش در کربلای 5 آسمانی شده، چیز زیادی از پدر به یاد ندارد و هر چه که می‌داند مرهون خاطرات دوستان و همرزمان پدر و گفته‌های مادرش است.پیکر پدرش هرگز به دستشان نرسید. او به جای مزار پدر به دیدار دوستان و همرزمان او به گار شهدای گمنام آمده است. او مزار شهدای گمنام را مزار پدر می‌داند و برایش فرقی نمی‌کند که کدامشان پدر واقعی‌اش باشند.
او همه ارادتش به شهدا را از عشق به ابا عبدالله الحسین(ع) می‌داند و امیدوار است سرباز خوبی برای آقا امام زمان(عج) و پیرو خوبی برای پدرش باشد.

*****
اینجا گار شهداست؛ مکانی مقدس که وادی عشق‌های الهی شده و قرارگاه مادرانی غریب که سال‎ها با اشک دیده، غبار از سنگ مزار فرزندانشان شسته‌اند و پدرانی که با گذشت تاریخ سنگ مزار فرزندانشان، قامتشان شکسته است و قدشان خمیده. اینجا وعده‌گاه خواهرانی است که برای یک‌یک شهدا غریبانه می‌سوزند و می‌گریند. اینجا وعده‌گاه عاشقان است؛ تکه‌ای از بهشت. اینجا گار شهداست و سرزمینی نورانی در دل همه خوبی‌ها، اما گویی باغ شهادت را روزنه‌ای است و شهادت را امیدی. من هم به همراه همه شهدای این سرزمین زمزمه می‌کنم:
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن. (اللهم ارزقنا توفیق طاعتک و شهاده فی سبیلک)

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها